ذهن آگاهی چگونه به ما و سازمانمان کمک میکند؟
ذهن آگاهی افراد را قادر میسازد توانایی خود را برای تطبیق سریع با شرایط در حال تحول بهبود دهند و چیزهای جدید را سریعتر بیاموزند. این مفهوم نوعی چابکی ذهنی ایجاد کرده و از همین طریق به افراد کمک میکند تا برای یافتن پاسخ سوالاتشان اول به خود رجوع کنند.
دانیل گلمن ، روانشناس هاروارد و ریچارد دیویدسون ، متخصص علوم اعصاب در دانشگاه ویسکانسین-مدیسون ، دیدگاهی علمی در مورد فواید ذهن آگاهی شخصی ارائه میدهند. آنها سه فایده اثبات شده ذهن آگاهی را ذکر میکنند که به مردم این امکان را میدهند تا در محیطهای غیرقابل پیش بینی به طور مؤثرتری عمل کنند:
آرامش و روشنفکری:
شیوههای ذهن آگاهی ، مانند مدیتیشن تنفس، با کاهش چگالی ماده خاکستری در آمیگدال ، ناحیه ای از مغز که پاسخی به استرس دارد ، همراه است. این قضیه تمایل به تفسیر یک محیط نامشخص را به عنوان یک عامل تهدیدکننده کاهش میدهد و بنابراین واکنش دفاعی کمتری نشان خواهیم داد. به این ترتیب ، ذهن آگاهی باعث افزایش چابکی ذهنی میشود و اجازه میدهد تا نگرش ها از “اما ما همیشه آن را انجام داده ایم” به “بیایید ببینیم که اگر رویکرد جدیدی را امتحان کنیم چه اتفاقی می افتد.” تغییر کند.
بهبود تواناییهای شناختی:
ذهن آگاهی حافظه کوتاه مدت و توانایی انجام کارهای پیچیده شناختی را بهبود میبخشد. همچنین افراد را به فکر کردن خارج از چارچوب تشویق میکند. در زمینه عملکرد در محل کار ، نتایج اثبات شدهای وجود دارد که نشان میدهد ذهن آگاهی موجب کیفیت بالاتر تصمیمگیریهای استراتژیک و همکاری مؤثرتر افراد خواهد شد.
تمرکز و وضوح تفکر:
هربرت سیمون ، برنده جایزه نوبل ، اظهار داشت که “اطلاعات فراوان باعث ایجاد فقر توجه میشود.” این بینش ، که برای اولین بار در سال ۱۹۷۱ بیان شد ، امروز دقیق تر از گذشته در زندگی ما مصداق دارد. بنابراین ، تمرکز جدی در زمان اضافه بار اطلاعات دیجیتال ، ضروری است. تمرین منظم فرایندهای ذهن آگاهی میتواند سرگردانی ذهنی و حواس پرتی را کاهش دهد. ذهن آگاهی باعث تقویت آگاهی از فعالیتهای هر فرد در لحظه کنونی و روندها و رفتارهای ذهنی شخص میشود که به فراآگاهی معروف است.
با ارائه این منافع فردی، چابکی سازمانی نیز افزیش می یابد. ذهن آگاهی کمک میکند تا افراد در چرخههای کوتاهی رفتارهای خود را بازرسی و تطبیق دهند ، استراحت کنند تا بتوانند نگرشهای مستقر را به دست بیاورند و در میان تحریکات دیجیتال متمرکز تر و منطقی تر باشند.
ذهن آگاهی چگونه میتواند هوش جمعی را در سازمان تقویت کند؟
چگونه یک شرکت میتواند اطمینان حاصل کند که هوش جمعی آن از مجموع هوش تک تک افراد بیشتر است؟ بسیاری از شرکتها می دانند که هوش جمعی – توانایی گروهی از مردم برای حل مشکلات پیچیده – منبع مهمی از مزیت رقابتی است. هوش جمعی بستگی به ادغام تنوع اعضای تیم از نظر سبک شناختی و دیدگاههای جهانی دارد. همه اعضای تیم برای به اشتراک گذاشتن نظرات و عقاید باید از نظر عاطفی احساس امنیت کنند و به نوبه خود نسبت به دیدگاه همکارانشان پذیرا باشند. اما ایجاد فرهنگ مدارا و پذیرش کاملاً یک چالش است.
هوش جمعی به ضریب هوشی ، دانش یا توانایی تفکر اعضای تیم بستگی ندارد. درعوض ، این امر عمدتاً توسط پردازش ناخودآگاه اعضای تیم هدایت میشود: هوش هیجانی آنها و ویژگیهای شناختی و ناملموسی همچون اعتماد ، امنیت عاطفی و روانی و برابری مشارکت از این موارد هستند.ذهن آگاهی راه حلی بالقوه برای رفع این چالشها ارائه میدهد. بسیاری از شرکتها ذهن آگاهی را در سازمانهای خود وارد کرده اند تا در درجه اول موجب بهبود سبک تفکر ، توانایی های شناختی و آرامش کارکنان شوند.
تمرین ذهن آگاهی باعث میشود که ما بتوانیم مهارتهای ذهنی خود مثل حافظه یا تمرکز بر یک کار خاص را تقویت کرده و آن را به سمت مهارتهای گسترده تر و مبتنی بر آگاهی هدایت کنیم. با تقویت ذهنآگاهی در سازمان کارکنان به جای “من” از واژه “ما” استفاده میکنند. به طور خاص تر ، عمل ذهن آگاهی به شدت بر آگاهی فرد از وضعیت رفتاری (دخالت) و فرآیندهای ذهنی (فراشناخت) تأثیر می گذارد. تلقیح و فراشناخت به ما کمک میکند تا واکنشهای خود را نسبت به احساسات و رفتارها تنظیم کنیم.
یکی از مطالعات شرکت مشاوره مدیریت BCG نشان داد که ذهن آگاهی باعث تقویت هوش جمعی میشود. در این تحقیق ۳۱ تیمی در یک برنامه ده هفته ای ذهن آگاهی شرکت داشتند ، به طور میانگین ۱۳٪ هوش جمعی بیشتری را نسبت به قبل نشان میدادند. این مطالعه همچنین نشان داد که ذهن آگاهی تاثیر معناداری بر هوش هیجانی یعنی آگاهی افراد از احساسات خود و همچنین توانایی مدیریت احساسات خود و دیگران دارد که این مورد هم برای افزایش هوش جمعی ضروری است.شرکتهای پیشرو برنامههایی را برای رونق بخشیدن به قدرت ذهن آگاهی در بین کارمندان خود معرفی کرده اند. اما بیشتر این شرکتها صریحاً روی فرصتهای استفاده از ذهن آگاهی برای تقویت هوش جمعی متمرکز نشدهاند. در صورت اجرای مؤثر ، حتی سرمایه گذاریهای نسبتاً متوسط نیز میتوانند بازده بزرگتری در عملکرد تیم ایجاد کنند.
برای مدیریت چرخه سریع نوآوری و انجام کار دانشی ، بسیاری از شرکتها الگوی چگونگی عملکرد افراد در سیستم سازمان خود را تغییر میدهند. آنها بر روی روش های جدید و پویا برای کار سرمایه گذاری کرده اند و تیم هایی را تشکیل میدهند که به صورت تکراری کار میکنند تا اجزای کوچک مشکلات بزرگ و پیچیده را حل کنند. اما برای انتقال به روشهای پویای کار ، شرکتها باید کاری بیشتر از تغییر فرآیندها و ساختارها انجام دهد. باید اساساً چگونگی تعامل و همکاری تیمهای متقابل را تغییر دهد. این امر مستلزم ایجاد یک ویژگی خاص در سیستم کاری یعنی هوش و خرد جمعی است.
کتابها و دورههای آموزشی پیشنهادی