حالا ، آزمایش دیگری را امتحان کنیم. نامطلوبترین رئیس ، همکار یا معلمی را که تاکنون با آنها کار کردهاید به یاد بیاورید. به این فکر کنید که این شخص را چگونه میشناسید:
- حقیر
- از کار افتاده
- پراسترس
- سختگیر و یک دنده
- بی ارزش
واقعیت این است که بزرگترین تفاوت بین دو فردی که بررسی کردیم در میزان مهارتهای هوش هیجانی آنان است.
مکانی را تصور کنید که در آن هم مدیر و هم کارمندان دارای مهارتهای بهینه هوش هیجانی هستند. در نظر بگیرید که چقدر چنین مکانی میتواند مولد و سالم باشد. در چنین شرایطی کارمندان از انتظارات رهبرانشان فراتر میروند و رهبران نیز حمایتی بی نظیر را به آنان نشان میدهند و هر زمان که لازم باشد با هم همکاری میکنند. همه احساس قدردانی میکنند. در نتیجه ، این سازمان رونق میگیرد. این قدرت هوش هیجانی است.
آمار و ارقام از هوش هیجانی چه میگوید؟
آکادمی هوش هیجانی معتقد است که هوش هیجانی مهمترین مهارتی است که هر کسی میتواند برای اطمینان از رشد شخصی و موفقیت بیشتر ، آن را در خود توسعه دهد. اما فقط این تعریف کافی نیست. آمار و ارقام هم صحت این جمله را تصدیق میکنند:
- پس از ۲۰ سال تحقیق و ۶۰،۰۰۰ مصاحبه در مورد خروج کارکنان، موسسه ساراتوگا گزارش میدهد که ۸۰٪ از خروج کارکنان و هدررفت سرمایه فکری سازمان مستقیماً با روابط نامطلوب کارمند با رئیس خود مرتبط است.
- طبق مطالعه سازمان گالوپ در حدود ۱ میلیون کارمند ، دلیل شماره یک خروج از سازمان را “کارفرمایان بد” میدانند.
- طبق تحقیقات راجر هرمان ، از هر ۴ نفری که شغل خود را ترک کردهاند، ۳ نفر هدفشان ترک رئیس بوده نه سازمان!
- یکی دیگر از مطالعات اخیر گالوپ نشان داد که گروه های کاری با مدیریت ضعیف ، به طور متوسط ۵۰ درصد بهرهوری پایین تر و ۴۴ درصد مدیریت ضعیف تر خواهند داشت.
- بر اساس مطالعه سازمان جهانی کار شرکتهایی که در آن افراد هوش هیجانی بالایی داشتند، ۱۹٪ در درآمد عملیاتی و ۲۸٪ رشد سود هر سهم را بیش از دیگران نشان میدادند. برعکس ، شرکتهایی با سطح مشارکت پایین ، درآمد عملیاتی را بیش از ۳۲٪ کاهش میدهند و سود هر سهم ۱۱٪ کاهش مییابد.
- طبق اعلام مجمع جهانی اقتصاد ، هوش هیجانی تا سال ۲۰۲۰ یکی از مهمترین مهارتهای شغلی مورد نیاز برای همه مشاغل خواهد بود.
این اعداد و ارقام همه به یک واقعیت اشاره میکنند: توسعه هوش هیجانی هم در رهبران شرکت و هم برای کارمندان ، برای تقویت بهره وری ، تعامل و فرهنگ مثبت شرکت ضروری است.
مدلی از هوش هیجانی برای رهبران و مدیران:
هر زمان که با افراد اطراف خود تعامل برقرار کرده یا سعی میکنیم احساسات درونی خود را هدایت کنیم، از هوش هیجانی خود استفاده میکنیم. شایستگیهای هوش هیجانی ما روشهای درک، بیان ، تفکر و مدیریت احساساتمان را تعیین میکند. در ادامه به بررسی مدل هوش هیجانی برای رهبران پرداخته میشود: مدل رهبری Genos از هوش هیجانی شامل شش مهارت عاطفی است:
- خودآگاهی
- آگاهی اجتماعی
- اصالت
- منطق حسی
- خودکنترلی
- عملکرد الهام بخش
توسعه این شش شایستگی بسته به نحوه نشان دادن آنها توسط رهبران در یک سازمان ، میتواند منجر به ایجاد نتایج مولد و به حداقل رساندن نتایج غیر مولد شود.
خودآگاهی: خوآگاه در مقابل ناخودآگاه
خودآگاهی در مورد آگاهی از رفتار، نقاط قوت، محدودیتها و تأثیراتی است که بر دیگران میگذاریم. اما چرا خودآگاهی برای رهبری مؤثر مهم است؟
- رفتار یک رهبر میتواند بر عملکرد یا تعامل همکاران تأثیر مثبت یا منفی بگذارد.
- برای موفقیت ، رهبران باید نقاط قوت و محدودیتهای خود را بدانند.
- رهبرانی با خوداگاهی بالا، جهانبینی بهتری هم دارند و بنابراین بهتر میتوانند روشی را که متناسب با اعتقادات ، شخصیت و ارزشهای آنها است، تشخیص دهند.
اصالت: اصیل در مقابل بیاعتبار:
وقتی ما خودمان را آشکار و مؤثر بیان میکنیم و وقتی به تعهدات خود احترام می گذاریم ، اصالت را تمرین میکنیم. اصیل بودن شامل بیان احساسات در زمان مناسب ، در جای مناسب و به افراد مناسب است و در هوش هیجانی اهمیت بالایی دارد.
رهبرانی که در این مهارت پایینتر هستند ، اغلب توسط دیگران غیر قابل اعتماد توصیف میشوند. اصالت برای داشتن یک رهبری مؤثر مهم است زیرا:
- این کمک میکند تا رهبران مورد اعتماد دیگران قرار بگیرند.
- رهبرانی که با اصالت رفتار میکنند، از درگیری یا هر روشی که احساس میکنند میتواند به بی اعتمادی و سوتفاهم دامن زند، دوری میکنند.
- رهبران تنها زمانی میتوانند حداکثر پتانسیل خود را نشان دهند که از مقبولیت و مشروعیت برخوردار باشند که رکن اصلی هر دو این موارد اعتماد است.
منطق حسی: تکبعدی در مقابل چندبعدی:
منطق حسی شامل گرفتن اطلاعات عاطفی – هم از درون خودتان و هم با اطرافیان – و ترکیب آن با حقایق و داده ها به منظور تصمیمگیری کاملاً آگاهانه است. رهبران با هوش هیجانی بالا، به جای تصمیمگیری محدود و مبتنی بر حقایق و داده های فنی ، تصمیمگیری گستردهتری میکنند. منطق حسی برای رهبری خوب ضروری است زیرا:
- احساسات و ادراک افراد حاوی اطلاعات ارزشمندی هستند که میتوانند در تصمیم گیریهای آگاهانه تر نقش داشته باشند
- یک محیط کار پیچیده ، نیاز به نوعی از تصمیم گیری دارد که در ان واقعیت ها و با موضوعات شهودی ترکیب شده باشد.
- افراد تحت تأثیر احساسات قرار می گیرند و عدم توجه به احساسات دیگران ، منجر به حمایت محدود از تصمیمات رهبری میشود.
خودکنترلی: باثبات در مقابل دمدمیمزاج:
هنگامی که ما به طور مؤثر روحیه ، احساسات ، رفتار و حتی زمان خود را مدیریت میکنیم ، خودمدیریتی را نشان میدهیم. خودکنترلی مؤثر ما را قادر میسازد تا به طور مداوم در محیط کار بهبود یابیم. خودکنترلی به ویژه برای رهبران مهم است.
وقتی یک رهبر در صلاحیت خودکنترلی بسیار ماهر است، نسبت به محیط پیرامون بسیار منعطف و مستحکم عمل میکند. این بدان معنی است که آنها میتوانند به سرعت از موقعیتهای مبهم و استرس زا بگذرند و حتی از همین موقعیتهای خطرناک فرصت خلق کنند. خودمدیریتی برای رهبری مؤثر از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا:
- خلق و خوی رهبر مسری است و این چابکی و انعطاف پذیری به دیگر افراد سازمان هم منتقل خواهد شد.
- خودمدیریتی قوی تر در کار به معنای عملکرد بهتر در کل سیستم است.
- دستیابی ، حفظ و تقویت موفقیت مستلزم مدیریت مؤثر زمان و رفتار است که در خودمدیریتی تجلی مییابد.
- احساسات و ادراک افراد حاوی اطلاعات ارزشمندی هستند که میتوانند در تصمیم گیریهای آگاهانه تر نقش داشته باشند
- یک محیط کار پیچیده ، نیاز به نوعی از تصمیم گیری دارد که در ان واقعیت ها و با موضوعات شهودی ترکیب شده باشد.
- افراد تحت تأثیر احساسات قرار می گیرند و عدم توجه به احساسات دیگران ، منجر به حمایت محدود از تصمیمات رهبری میشود.
کتابها و دورههای آموزشی پیشنهادی