گزارش اخیر فولکسواگن را در نظر بگیرید که قصد دارد تسلا را در مسابقات اتومبیلرانی الکتریکی شکست دهد. راننده برند فولکسواگن اعلام کرده است که این شرکت با توجه به پلت فرم MQB خود، یک معماری مدولار برای ساخت اتومبیل در نظر گرفته است و همین عامل موجب مزیت رقابتی این برند شده است.
فولکسواگن تکرار مدل کسبوکار تسلا است، اما با یک مدل ذهنی معکوس. فولکسواگن خود را به عنوان یک تولیدکننده خودرو که از تکنولوژی استفاده میکند، در نظر میگیرد؛ از سوی دیگر، تسلا خود را بهعنوان یک شرکت فناوری که ماشین تولید میکند، معرفی میکند؛ اما فولکسواگن میگوید اتومبیلهایش رایانههای پیشرفتهای دارند. این در حالی است که الون ماسک مدیرعامل تسلا، اذعان دارد که خودروهایش کامپیوترهای بسیار پیچیدهای هستند که بر روی چرخ سوار شدهاند.
این تفاوت در مدلهای ذهنی، مدلهای اندازهگیری بسیار متفاوتی را تولید میکند. با توجه به یک ذهنیت سازنده و بهرهور، صنعت خودرو به دقت بر تغییرات سنجش یک مدل از سالی به سال دیگر حساس است. در مقابل، ذهنیت تکنولوژیک تسلا موجب بررسی نسخههای نرمافزاری و دانلود آنها بهجای مدلهای سالانه شده است. ماسک میگوید: اغلب خودروها تغییر چندانی نمیکنند، اما تسلا اِس مدام بهتر و سریعتر میشود.
جنرال الکتریک نشان میدهد که شرکتهای برخوردار از پیشینهای طولانیمدت میتوانند یک مدل روانشناختی و اندازهگیری جدید با تغییر در مدل کسبوکار اتخاذ کنند. مدیرعامل شرکت گفته است: “ما تصمیم گرفتهایم که به یک شرکت پلتفرمی تبدیل شویم…. ما میخواهیم دانش تجزیهوتحلیل را به هسته مرکزی شرکت در بیست سال آینده تبدیل کنیم، همانطور که دانش مواد در ۵۰ سال گذشته هسته مرکزی فعالیتهایمان بود.”
جنرال الکتریک بر این باور است که یک مدل کسبوکار شبکهای نیاز به یک سازمان شبکهای دارد. معاون رئیس، بت کمستاک، بر تبدیل جنرال الکتریک به یک سازمان نوظهور متمرکز است. این شرکت از معیارهای بسیار متفاوتی برای کسبوکارهای پلتفرمی خود استفاده میکند. داراییهای موجود در پلت فرم معیارهای کلیدی هستند، نه حاشیه یا رشد درآمد. این معیار برای یک کسبوکار پلتفرمی مناسب است، زیرا بهجای بررسی تغییرات در گذشته یا حال، پتانسیل رشد سریع در آینده را مدنظر قرار میدهد.
دوره و کتاب های آموزشی مرتبط