با این حال، تصمیمگیری کاری سخت است. یک فرآیند نامشخص یا ضعیف تصمیمگیری، علاوه بر تداوم رویکردهای اشتباه قبلی، سبب تضعیف پاسخگویی در سازمان میشود، تصمیمات بر اساس اطلاعات غلط اتخاذ میشوند و فرهنگ بوروکراتیک بر سازمان حاکم میشود. در این مقاله به سه افسانه مشترک که موجب اختلال در فرایند تصمیمگیری اثربخش میشود، اشاره شده است:
افسانه شماره ۲٫ تصمیمگیری اثربخش با استفاده از تکنولوژی، دادههای بزرگ، هوش مصنوعی و موارد مشابه به انجام میرسد.
در حالی که این موارد تا حدی می تواند کمککننده باشد اما در بسیاری از موارد نیز کارساز نیستند. در حقیقت، استفاده از تکنولوژی و دادههای بیشتر می تواند به اضافهبار اطلاعات و تضعیف تحلیلها منجر شود. همچنین هنگام استفاده از دادههای عظیم و تحلیل آنها بهتر است مراقب اتکای بیش از حد به دادههای منطقی باشید، زیرا این روشها بر منطق صرف اعتقاد دارند. اما گاهی شهود و احساسات هم در دستیابی به تصمیم گیریهای باکیفیت نقش مهمی دارند.
افسانه شماره ۳٫ اعمال بهترین شیوه ها، تصمیمگیری اثربخش را بهبود خواهد بخشید.
در واقع، اکثر “بهترین” شیوهها اقتضایی و وابسته به شرایط هستند. آنها در بعضی شرایط خوب هستند و ممکن است در برخی موارد دیگر موثر واقع نشوند. انواع تصمیمات مختلف نیاز به رویکردهای متفاوتی دارند. به همین دلیل استفاده از روشهایی که برای دیگران موثر بوده ممکن است وضعیت وحشتناکی را برای ما رقم بزند.
اما نکته کلیدی در تصمیمگیری اثربخش چیست؟ هر سازمانی می تواند سرعت و کیفیت تصمیمات خود را با توجه به آنچه که تصمیمگیری میکند، افزایش دهد. بهتر است که تصمیمها به چهار نوع اساسی تقسیم شود و بر اساس یک مجموعه متفاوت از بهترین شیوهها با هر کدام رفتار گردد:
- شرطبندیهای بزرگ: تصمیمات غیرمتداول اما بسیار بزرگی که به طور گسترده بر سازمان تأثیر میگذارد (به عنوان مثال، ادغام، تملیک، سرمایه گذاریهای بزرگ). در اینگونه تصمیمها، بحث و مذاکرههای سازنده در میان اعضای تیم مهم تر از داده های منطقی است.
- تصمیمات چندجانبه: تصمیمات متداولی که بر چندین حوزه در سازمان تأثیر میگذارد (به عنوان مثال، تخصیص بودجه میان محصولات و مناطق مختلف، فروش و برنامهریزی عملیات، توسعه محصول جدید). وضوح فرآیند تصمیمگیری در اینگونه تصمیمات مهمتر از آن است که چه کسی حق تصمیمگیری را در دست دارد.
- تصمیمات خاص و یکباره: تصمیم گیریهایی که در حین انجام وظایف روزانه کارکنان صورت میپذیرد (مثلا تعامل با مشتریان). مواردی مانند فرهنگ پذیرنده، اعتماد، مسئولیتپذیری شخصی، نقش تصمیمگیرنده و وضوح استراتژیک در اینگونه تصمیمات مهمتر از شاخصهای رسمی است.
- تصمیمات واگذارشده: تصمیمات عملیاتی و روزانه که بر عهده یک تیم یا فردی که بیشترین اطلاعات را برای تصمیمگیری در اختیار دارد، واگذار شده است (برای مثال تصمیم گیری در مورد تبلیغات منطقهای، تعدیل در عملیات تولید محلی). در اینگونه تصمیمات، حدود اختیار برای تصمیمگیری تنها نیمی از کار است و رهبران باید یاد بگیرند که چگونه این اختیار را به زیردستان خود تفویض و واگذار کنند.
کتابها و دورههای آموزشی پیشنهادی