معمولاً رهبران کسبوکار بهسادگی از کنار چرایی و علت پیشامدهای کاری گذر کرده و وقت خود را صرف ارزیابی موضوع از جوانب مختلف میکنند. رهبران اغلب به اولین نتیجه قانعکننده که میرسند، بررسی سایر شواهد را متوقف میکنند و بدتر از آن اینکه مدیران ارشد بیشتر بر شواهدی متمرکز هستند که مبتنی بر تجربیات قبلی آنهاست. فقدان فراشناخت – یا تفکر در مورد تفکر – محرک بزرگی است که افراد را به سادگی به خود مجذوب میکند.
خبر خوب این است که تفکر انتقادی یک مهارت آموختنی است. بر اساس شواهد آکادمیک و تجربه افراد حرفهای، سه نکته مهم وجود دارد که با رعایت انها میتوانید مهارت تفکر انتقادی را در خودتان تا میزان زیادی بهبود دهید. این سه عامل عبارتاند از:
- زیر سؤال بردن فرضیات
- دلیل آوردن از طریق منطق
- تفکر گوناگون
در حال حاضر، ممکن است فکر کنید این سه مورد را به حد کافی دارید اما مهم این است که انقدر در این حوزه حرفهای شوید که ناخودآگاه شما از این روند تبعیت کند. واقعیت این است بسیاری از افراد در حالتهای تعمدی از تفکر انتقادی استفاده کنند اما بسیاری از تصمیمات مهم به صورت سریعی اتفاق میافتد و مهم این است که تفکر انتقادی سبک نگرش شما به مسائل شود. پرورش این سه عادت کلیدی به شما کمک میکند تا در مهارتهای موردنظر بازار هم بسیار بهبود یابید و از این طریق مسیر حرفهای خود را متحول کنید.
خرد منطقی:
یک شرکت تولیدکننده لباس با کاهش رشد یکی از خطوط اصلی خود مواجه شده بود و هیچ کس نمیتوانست علت این اتفاق را بیابد. بررسیهای متعدد نشان داد که این شرکت استدلالی اشتباه را بیشازحد تعمیم داده است، یعنی نتیجهگیری گستردهای را بر اساس شواهد محدود یا غیرکافی در بخشهای متعددی از کسبوکار اعمال کرده است. بهطورکلی، این شرکت معتقد بود که تمامی مشتریان بینالمللی خود دارای ترجیحات مشابهی هستند؛ بنابراین سبکهای مشابهی به نقاط مختلف دنیا ارسال میکرد. وقتی شروع به صحبت با کارکنان و مصرفکنندگان کردیم متوجه شدیم که مشتریان کشورهای مختلف، سلیقه و ترجیحات بسیار متمایزی را نشان میدهند. بهعنوانمثال، زنان بریتانیایی به لباسهای تنگ و روشن تمایل داشتند حالآنکه مشتریان در ایالاتمتحده، لباسهای اسپرت و ورزشی را ترجیح میدادند.
بهبود استدلال منطقی به این شرکت کمک کرد تا به طور چشمگیری خط تولید متضرر خود را بهبود دهد. خبر خوب این است که استدلال منطقی سابقهای دوهزارساله دارد و در طول این دو هزاره، منطق با رسیدن به نتایج صحیح، شایستگی خود را نشان داده است. بنابراین بهتر است در سازمانتان، به “زنجیرهای” منطبق با یک استدلال منطقی خاص توجه کنید. از خود بپرسید: آیا این استدلال در هر نقطه از شرکت با شواهد پشتیبانی میشود؟ آیا تمام شواهد بر یکدیگر متمرکز شدهاند تا یک نتیجهگیری صحیح ایجاد کنند؟
آگاهی از اشتباهات رایج نیز میتواند به شما اجازه دهد تا منطقیتر فکر کنید. بهعنوانمثال، مردم اغلب به اشتباه فکر میکنند اگر رویداد Y به دنبال رویداد X اتفاق بیفتد پس رویداد Y باید توسط رویداد X ایجاد شده باشد.” بهعنوانمثال، مدیر ممکن است بر این باور باشد که باید عوامل فروش خود را در بهار اخراج کند زیرا آنها توسط سخنان انگیزشی ارائه شده در کنفرانس فروش سالانه در ماه فوریه تغییری نکردند؛ اما تا زمانی که این فرض مورد آزمایش قرار نگیرد، مدیر نمیتواند از صحت این حرف مطمئن شود.
با استفاده از اندیشه و مشارکت تنوع را گسترش دهید:
با توجه به تجربیات پیشین کاری و شخصی، افراد به طریق گوناگونی به محیط اطرافشان نگاه میکنند و جهانبینی متمایزی دارند. این موضوع اغلب به نفع افراد است و کاملاً با گروه اندیشی فرق دارد. وقتی که فردی در اطراف خود شبکهای از افراد متنوع و متفاوت از نظر سن، سیاست، دین و غیره موجب میشود تا نقاط مختلفی را مطرح کرده و بنابراین به متفکر بهتری تبدیل شود.
طبیعی است که مردم خود را با افرادی که شبیه انها فکر یا رفتار میکنند، بسنجند. این به ویژه بهراحتی در اینترنت اتفاق میافتد، جایی که بهراحتی میتوان یک توزیع فرهنگی خاص پیدا کرد. الگوریتمهای رسانههای اجتماعی میتوانند دیدگاههای ما را محدودتر کرده و تنها اخباری را به ما نشان دهد که متناسب با باورهای فردی ما است. این یک مشکل است. اگر همه در محافل اجتماعی شبیه به ما فکر یا رفتار کنند، کار سختتر میشود و کمتر احتمال دارد که باورهای ما بر اساس اطلاعات جدید تغییر کند. در حقیقت، بیشتر مردم به افرادی که نظراتشان را میفهمند گوش میدهند، تحقیقات نشان میدهد که دغدغههای بیشتری نسبت به آنها ایجاد شده است.
مهم است که محدوده امن و حباب شخصی خود خارج شوید. شما میتوانید با قدمهای کوچک شروع کنید. اگر در حسابداری کار میکنید، با دوستانتان در بازاریابی آشنا شوید. اگر همیشه با کارکنان ارشد ناهار میروید، به یک بازی توپ با همکاران جوان خود بروید. این روش به شما کمک میکند تا از تفکر معمول خود فرار کرده و بینشهای غنیتری داشته باشید.
در تنظیمات تیم، به افراد فرصت دهید نظرات خود را مستقلاً و بدون نفوذ گروه بیان کنند. برای مثال، هنگامیکه از اعضای تیم نظرخواهی میکنید از آنان بخواهید که نظرات خود را در یادداشتهای جداگانه به شما ایمیل کنند. این تاکتیک به جلوگیری از گروه اندیشی کمک میکند.
کتابها و دورههای آموزشی پیشنهادی