اصولی برای آنکه نوآوریتان را سروقت با همان بودجه تعیینشده به بازار عرضه کنید:
اگر خود را در نقش هیجانانگیز و گاهی ترسناکِ نظارت بر ابتکارِ نوآوری یافتید- یا حتی در این کار مشارکت داشتید- اصول فوقالعاده مهمی را که در اینجا آورده شده است به خاطر داشته باشید.
- نوآوریِ مبتنی بر مأموریت- الابختکی سراغ این کار نروید
بسیاری از ابتکارات نوآورانه پیش از آنکه آغاز شوند شکست میخورند. پیامدهای مورد انتظار آنها ناگفته رها میشوند یا بهوضوح تعریف نمیشوند، ارتباط آنها با استراتژی و هدف شرکت روشن نیست و فرصتهای اساسی مبهم و پراکنده هستند. نوآوران عالی میدانند که به دنبال چه چیزی هستند؛ آنها بر روی ایدههای کمتر و برجستهتری متمرکز میشوند و آنها را با احتیاط اجرا میکنند. آنها نیتی تعریفشده و پیامدهای مورد انتظارِ مشخصی دارند که به استراتژی روشنی برای دستیابی به آنها وصل شده است.
- بر روی سختترین بخشها تمرکز کنید تا درست شوند
آسانترین راهِ سادهسازی مشکلی بغرنج، رهاسازی تمامیِ بخشهای سختِ آن است که دقیقاً کاری است که بسیاری از رهبران، تیمهایشان را وادار بدان میکنند. برخی دیگر از رهبران هنگام مواجهه با فهرستی از موارد امکانپذیر، سراغ کلیشههای خستهکننده خود میروند: «دوشنبه بعدی چه کارِ متفاوتی میتوانیم انجام دهیم؟» یا «در کوتاهترین زمان ممکن میتوانیم به چه چیزی برسیم؟» راجع به نوآوری باید گفت اغلب سختترین بخشهایش آنهایی هستند که واقعاً مهماند. اگر هسته سختِ یک مشکل را نشکنید، ایدههایتان پیشپاافتاده باقی میمانند و بهراحتی میتوان آنها را تقلید کرد. بخشهای حیاتیِ نوآوریتان را شناسایی کنید و بیوقفه بر روی آنها کار کنید تا حل شوند. بخشهای راحت را بعداً هم میتوان انجام داد.