حوزه تاثیر:
ما اغلب عبارت “دایره تأثیر” را در یک زمینه متقاعدکننده مانند فروش و سیاست میشنویم. در اینجا، هدف از این ابزار، پشتیبانی و توسعه کسبوکار شما است. پایه و اساس این روش در بهرهگیری از شبکههای شخصی، حرفهای و گسترده تان، شناسایی ارتباطات اضافی و استفاده از آنها برای کمک به شما در بازاریابی بازارهای جدید، ارزیابی محصولات و خدمات، دستیابی به مشتریان جدید و غیره است.
همانند تمام ابزارهای تفکر طراحی، روش حوزه تأثیر بیشتر از طریق تمرین بصری انجام میشود، اما نه فقط لیست خستهکنندهای که شما تاکنون دیدهاید. ارتباطات بهگونهای خطی بسیار پیچیده است. از یک تختهسیاه، برگه یا پوستر استفاده کنید. بهعنوانمثال هدف و یا اهداف خود را در بالای صفحه بنویسید: « تست محصول ما در سه شرکتی که بیش از ۱۰۰ کارمند نداشته باشند». توجه داشته باشید که اهداف را منطقی تنظیم نمایید.
در زیر بیانیه هدف خود، دو دایره بزرگ بکشید، به اندازه کافی فاصله را برای نگارش یادداشتهای احتمالی اختصاص دهید. از رنگهای مختلف برای هر دایره بصری استفاده کنید. در مرکز دایره چپ، بنویسید “انجام دهندگان”؛ در مرکز دایره سمت راست، «حمایتکنندگان» را بنویسید. تعدادی برگه یادداشت قابل ضمیمه را بین شرکتکنندگان به اشتراک بگذارید. هر فرد یک یادداشت رنگی مختلف و مخصوص به خود را داشته باشد که در شناخت پویایی ارتباطات بالقوه مفید خواهد بود.
با دایرهی انجام دهندگان شروع کنید. این گروه مختص به افرادی است که میتوانند به شما کمک کنند و در دستیابی به اهدافتان مؤثر هستند. هر فرد باید نام منحصربهفرد خود را داشته باشد برای مثال “جیمز اسمیت” در منابع انسانی شرکت ABC باید به جای “کسی که در منابع انسانی شرکت ABC کار میکند” نامیده شود. همانطور که هر شرکتکننده در گروه شما به یک عملگر فکر میکند، نام نویسنده باید در دایره انجام دهندگان قرار بگیرد. هنگامیکه همه افراد گروه در مورد مسئله فکر کردند، بهطور جمعی ارزیابی و بحث شروع میشود که چگونه ارتباط با هر عامل سودمند خواهد بود. آیا ارتباط دو طرف سودمند است؟ آیا شخص دیگر افراد بالقوهای را که میتواند برای تیمتان مفید باشد، میشناسد؟ کجا میتوانید این مخاطبین را به رویکرد استراتژیک خود متصل کنید تا بتوانید به هدف خود نزدیک شوید؟
حالا به حلقه حامیان بروید و همان روند را دنبال کنید. تفاوت میان حلقههای حامیان و کارگزاران ظریف و متمایز است: افراد در جمع حامیان ممکن است قادر به انجام کاری خاص برای به دست آوردن استراتژی کسبوکار نباشند، اما در مورد رهبری، حمایت، شور و شوق و تمایل به رشدتان پتانسیل بالایی دارند.
بینش متقابل (ذینفعان و مالک):
هر کسبوکار دارای گروههای مختلفی از ذینفعان است که درجه علاقهمندی به موفقیت و چشمانداز آنان در مورد آنچه این موفقیت را ایجاد میکند، با هم متفاوت است. بینش متقابلی که در هنگام ایجاد یک استراتژی تجاری مورد استفاده قرار میگیرد، بررسی ۳۶۰ درجه کسبوکار شما را از دیدگاههای مختلف ذینفعان فراهم میکند. این مقوله همچنین به شرکتکنندگان فرصتی برای ارتباط دانش بصری و تخصص موضوعی میدهد. با استفاده از این دیدگاههای چندگانه، میتوانید آیندههای احتمالی را کشف کنید و شکاف بالقوهای را که میتواند مانع موفقیت شما شود، مشخص نمایید.
تیم خود را تقسیم کنید و آنها را به گروههای ذینفع اختصاص دهید. شما حداقل دو گروه دارید: مشتریان و کارمندان. بسته به ماهیت کسبوکارتان، ممکن است بخواهید دیگران را نیز شامل کنید مانند فروشندگان، اعضای جامعه، سهامداران، سرمایهگذاران یا مربیان. آنها را در گروههای جدید خود قرار دهید و در نظر داشته باشید که هر یک از شرکتکنندگان در گروه مخصوص به خود جای گیرد.
از آنها بخواهید تا نقش خود در کسبوکارتان تصور کنند و فرضشان بر این باشد که تا ۵ سال آینده در این شرکت حضور دارند. کسبوکار چگونه خواهد بود؟ آنها به عنوان یک گروه ارزشمند چه نقشی ایفا خواهند کرد؟ در مورد روندهای آتی چه نظری دارند؟ محیط رقابتی را در آینده چگونه ارزیابی میکنند؟ چه چیزی در طی این پنج سال تغییر خواهد کرد؟ از شرکتکنندگان بخواهید نظرات خود را بر روی برگههای یادداشت قابل ضمیمه بنویسند. اگر به آنها کمک میکند تا ایدههای خود را بهتر بیان کنند، همچنین میتوانند یادداشتها را به یکدیگر نشان دهند. سپس هر گروه دیدگاه خود را ارائه میدهد. بهعنوانمثال، یک کارمند ممکن است سود افزایشیافته را نشان دهد و نگران باشد که کسبوکار ممکن است در پنج سال آینده کمتر رقابتی باشد، درحالیکه یک فروشنده ممکن است فرصت کار خود را با بهرهگیری از همکاری دائمی در پنج سال آینده افزایش دهد.
دوره های آموزشی مدیریت بازاریابی