هر شرکتی باید برای تهیه طرح کسب و کار فکری بکند. علیرغم آنکه تقریباً همه استارتاپها طرح کسب و کار دارند، اکثر این طرحها فقط نوشتههایی بیکیفیت هستند. اکثر طرحهای کسب و کار بیکیفیت یک یا چند مشکل زیر را در خود دارند:
هر شرکتی باید برای تهیه طرح کسب و کار فکری بکند. علیرغم آنکه تقریباً همه استارتاپها طرح کسب و کار دارند، اکثر این طرحها فقط نوشتههایی بیکیفیت هستند. اکثر طرحهای کسب و کار بیکیفیت یک یا چند مشکل زیر را در خود دارند:
املا، دستور زبان و سبک نگارش در تهیه طرح کسب و کار کاغذی بسیار مهم است. اگرچه سرمایهگذاران انتظار ندارند که متخصصان ادبیات این طرح کسب و کار را نوشته باشند، اما انها میخواهند با مطالعه این سند، سرنخهایی از کسب و کار و رهبران آن به دست آورند. هنگامیکه آنها با حروف الفبا، علائم نقطهگذاری و خطای دستوری مواجه میشوند، بلافاصله با خود فکر میکنند که حتماً مشکل دیگری هم در کسب و کار وجود دارد و این فقط گوشهای از کار است. در واقع بدیهی است که سرمایهگذاران با کمبود کارآفرین نیاز به تأمین مالی مواجه نیستند، پس اغلب بدون کنکاش در ادامه طرح کسبوکارتان، شما را به کنار خواهند گذاشت و به سراغ نفر بعدی خواهند رفت.
سبک نگارش شاید به اندازه املا به چشم نیاید به همان اندازه مهم و تأثیرگذار است. کارآفرینان مختلف به سبکهای مختلفی مینویسند. اگر در نوشته شما “اعتمادبهنفس”، “چابکی”، “صداقت”، “معتبر بودن” یا “رسمی بودن” دیده شود، بهندرت با مشکل مواجه خواهید شد. بااینحال، اگر در سبک نگارشتان رنگ و بویی از “خودستایی”، “اغراق” و یا “خودمانی بودن”، وجود داشته باشد ممکن است سرمایهگذاران را ناامید کنید. مهم نیست که چه سبکی را برای تهیه طرح کسب و کار انتخاب میکنید، مهم این است که مطمئن شوید این لحن و سبک و سیاق میتواند با مخاطب شما ارتباط گرفته و بر او تأثیر بگذارد.
پس از نوشتن کامل طرح کسب و کار بهتر است فکری برای ارائه بینقص آن بکنید. هیچچیز سرمایهگذاران را بیش از حاشیههای متناقض، شماره صفحههای گمشده، نمودار بدون برچسب و یا واحدهای نادرست، جداول بدون عنوان، اصطلاحات فنی بدون تعاریف و یا جدول بدون محتوا سرخورده نمیکند. به یاد داشته باشید فارغ از اینکه شما ماهها زمان را صرف تهیه طرح کسب و کار کردید، اکثر سرمایهگذاران در کمتر از ۱۰ دقیقه در مورد طرح شما تصمیمگیری کرده و به شما پاسخ میدهند. بنابراین بهتر است ارائه مطالب را به اندازه محتوای طرح جدی تلقی کنید.
هر کسبوکاری دارای مشتریان، محصولات و خدمات، عملیات، بازاریابی و فروش، تیم مدیریتی و مجموعهای از رقبا است. در حداقل شکل مطلوب، طرح کسب و کار شما باید تمام این حوزهها را پوشش دهد. طرح کسب و کار کامل و دقیق باید شامل بحث در مورد صنعت، به ویژه روندهای در حال ظهور و افول صنعت باشد. سرانجام، طرح کسب و کار شما باید شامل پیشبینیهای مالی دقیق مثل جریان نقدی ماهانه، صورتهای مالی و همچنین بررسی مالی سالانه باشد.
طرح کسب و کار یک رمان، شعر یا رمزنگاری نیست. اگر یک فرد منطقی، هوشمند و با تحصیلات دبیرستانی نمیتواند طرح شما را درک کند، باید آن را بازنویسی کنید. اگر قصد دارید اطلاعات را مبهم نگه دارید، زیرا کسب و کار شما شامل مواد، پردازشها یا فناوریهای بسیار محرمانه است، ابتدا خلاصه اجرایی خود را به افراد نشان دهید (که هرگز نباید حاوی اطلاعات اختصاصی باشد). سپس، اگر آنها علاقهمند به کسب اطلاعات بیشتر در مورد کسبوکارتان بودند، قبل از نشان دادن کل برنامه توافقنامهای را برای عدم افشای اطلاعات امضا کنید. [بااینحال پیشبینی میشود که بسیاری از سرمایهگذاران این قراردادها را امضا نمیکنند، زیرا میخواهند هزینهها و تبعات قانونی و حقوقی متوجه به خود را به حداقل برسانند].
در جزئیات فنی طرح غرق نشوید! این موضوع بهویژه در استارتاپهای مبتنی بر تکنولوژی رایج است. اگر میخواهید جزئیات فنی را موبهمو اشاره کنید آن را در قسمت اصلی طرح در یک ضمیمه مطرح نمایید. یک راه برای انجام این کار این است که برنامه خود را به سه قسمت تقسیم کنید: یک خلاصه اجرایی دو تا سه صفحه، یک طرح کسب و کار ۱۰ تا ۲۰ صفحه و یک ضمیمه که شامل صفحات بسیاری است که جزئیات کار شما را ارائه میدهد و هر کسی که این بخش را میخواند، میتواند به جزئیات بیشتری از کار شما دسترسی داشته باشد.
ماهیت کسب و کار پر از پیشفرضها است. البته مهمترین فرضیه این است که کسبوکارتان موفق خواهد شد! بهترین طرحهای کسب و کار، مفاهیم انتقادی را برجسته کرده و راهحلی منطقی برای آنها ارائه میدهند. بدترین طرحهای کسب و کار هم مفروضات را در سراسر برنامه پنهان میکند، بنابراین هیچکس نمیتواند بفهمد که کجا حرف از پیشفرض و کجا حرف از واقعیت است. اندازه بازار، قیمت قابلقبول، رفتار خرید مشتریان، زمان تجاریسازی همه شامل مفروضات هستند. مهم این است که مطمئن شوید که پیشفرضهایتان را در برابر معیارهای صنعت مشابه یا برخی از استانداردهای پذیرفتهشده دیگر صنایع تطبیق دادهاید. یک مثال ساده از این میتواند بخش املاک و مستغلات موجود در طرح کسب و کار شما باشد. هر شرکت در نهایت به نوعی از املاک و مستغلات چه فضای اداری، فضای صنعتی یا فضای خردهفروشی نیاز دارد. شما باید در مورد مکانها و هزینههای املاک و مستغلات در منطقه خود تحقیق کنید و قبل از تهیه طرح کسب و کار و ارائه آن به هر سرمایهگذار و یا وامدهنده، میزان دقیق فضای موردنیاز خود را تخمین بزنید.
درست همانطور که مجزا ساختن فرضیات از حقایق اهمیت دارد، باید مطمئن شد که آنچه فکر میکنیم حقیقت است، آیا واقعاً حقیقت دارد؟ برای این کار شما باید همه چیزهایی را که در مورد کسب و کار و صنعتتان است بدانید موادی مثل عادات خرید مشتری، انگیزهها و ترسها؛ موقعیت رقابتی، اندازه و سهم بازار و روند کلی بازار بسیار مهم هستند. قاعدتاً شما نمیخواهید حقایق را زیر سؤال ببرید، اما باید تعدادی از اعداد، نمودارها و آمار را برای پشتیبان گیری از هر پیشفرض یا پیشبینیهایی که ارائه میدهید، داشته باشید. سرمایهگذاران به خوبی اعداد و ارقام طرح شما را با دادههای صنعت و یا مطالعات شخص ثالث بررسی میکنند و اگر تفاوت قابلتوجهی در این آمار و ارقام وجود داشته باشد، احتمالاً تأمین مالی صورت نمیپذیرد.
هر سرمایهگذار معقولی میفهمد که کسب و کار بدون ریسک وجود ندارد. همیشه خطرات وجود دارد و نکته مهم این است که قبل از تهیه طرح کسب و کار و ارائه آن به سرمایهگذاران یا وامدهندگان، این خطرات را درک کنید. ازآنجاکه یک طرح کسب و کار بیشتر یک ابزار بازاریابی محسوب میشود، توصیه میشود که بحث ریسک را به حداقل و اگر به انها اشاره میکنید، حتماً تأکید کنید که چگونه میتوانید آنها را کاهش داده و با انها مقابله کنید
اگر این چیزی است که شما در مورد کسبوکارتان فکر میکنید، پس احتمالاً حقیقت را نمیدانید و در رویاهای خود به سر میبرید. هر کسب و کار موفقی دارای رقبای مستقیم و غیرمستقیم است. شما باید از ابتدا برای یک رقابت سخت برنامهریزی کنید. اگر شما امروز نمیتوانید رقبای مستقیم پیدا کنید، سعی کنید تصور کنید که بازار چگونه ممکن است متحول شود و تازهواردها چگونه میتوانند عرصه را بر شما تنگ نمایند. در این بخش باید مزیت رقابتی و برنامه عملیتان برای مقابله با رقبا ذکر شود.
یک طرح کسب و کار خوب ارائه یک نظرسنجی از وضعیت حال حاضر، کوتاهمدت و بلندمدت کسب و کار است. بااینحال، طرح کسب و کار فقط مراحل کسب و کار را توضیح نمیدهد بلکه به این هم میپردازد که کسب و کار چطور از یک مرحلهبهمرحله بالاتر حرکت میکند. بهعبارتدیگر، این طرح یک “نقشه راه” را برای کسب و کار فراهم میکند. این نقشه راه باید دارای نقاط قوت مشخص باشد و آن هم اهداف اصلی است که کسب و کار شما را شکل میدهند. بهعنوانمثال، نقاط قوت ممکن است “وجود ۱۰۰ مشتری” یا “تولید ۱۰۰۰۰ واحد محصول” باشد. فرایند تهیه طرح کسب و کار باید کلیه مراحل عمدهای را که شما باید برای رسیدن به هر نقطه نیاز دارید را شامل شود.
حتی وقتی متوجه اشتباهات طرح کسبوکارتان شدید، ناامید نشوید. اگر میخواهید کسبوکاری ضدگلوله و شکستناپذیر داشته باشید، موارد زیر را مدنظر قرار دهید:
شما ممکن است ایده خوبی داشته باشید، اما آیا تمام مراحلی که باید انجام دهید تا کسبوکارتان به سرانجام برسد را بررسی کردهاید؟ در مورد ساخت تیم مدیریتی، استخدام فروشندگان، اجرایی ساختن عملیات، گرفتن اولین مشتری، محافظت از خود در برابر پروندههای قضایی، جلوگیری از رقابت و غیره فکر کنید. در مورد جریان نقدی و اقداماتی که میتوانید برای به حداقل رساندن هزینههای خود و به حداکثر رساندن درآمدتان انجام دهید، تأمل کنید.
بهتر است از مدتها قبل از شروع استارتاپ، همهچیز را در مورد کسب و کار پیشنهادی خود بررسی کنید. این را در نظر داشته باشید که این فرایند مستمر است به این صورت که حتی در حین تهیه طرح کسب و کار هم ممکن است اطلاعات مهمی را به دست آورید که موجب شود بخشی از طرح با تغییر و تحول روبهرو شود.
آیا محصول یا خدمات شما چیزی است که مردم واقعاً آن را میخواهند یا به آن نیاز دارند؟ یا فقط خودتان شیفته آن شدهاید؟ بازار خود را مطالعه کنید. آیا با نوسانات روبهرو است؟ آیا تکنولوژیهای تحولگرا یا تغییرات قانونی میتوانند کسب و کار را دچار مشکل کنند؟ چرا فکر میکنید مردم محصولات یا خدمات شما را خریداری میکنند؟ اگر هنوز هیچ مشتری یا مخاطبی ندارید، باید سرمایهگذاران را متقاعد کنید که محصولتان همان چیزی است که انها میخواهند و به همان قیمتی ارائه میشود که انتظارش را دارند.
هر اندازه که میتوانید از دوستان، همکاران، سازمانهای غیرانتفاعی، سرمایهگذاران بالقوه یا وامدهندگان بازخورد بگیرید. به سرعت متوجه خواهید شد که تقریباً همه فکر میکنند که متخصص هستند و همه میتوانند کار را بهتر از شما انجام دهند. این موضوع ممکن است آزاردهنده باشد، اما توجه داشته باشید که این فقط بخشی از روند بازخورد است. شما وقتی بازخوردها را میشنوید وقتی سؤالات و انتقادات را گوش میکنید، میتوانید نسبت به هر سؤال و انتقادی که به سمتتان سرازیر میشود پاسخ خوبی داشته باشید.
استخدام یک فرد حرفهای معتمد به شما کمک میکند تا کل فرایند را در نظر گرفته و شکافهای دانشی را پر کنید (مثلاً اگر در بازاریابی اوضاع دانشتان خوب است بهتر است متخصص امور مالی کنارتان باشد). در این صورت است که میتوانید بازخوردهایی دقیق و بیطرف دریافت کرده و طرح کسبوکارتان را با فرمتی حرفهای و به شکلی جذاب به سرمایهگذاران ارائه دهید.
تهیه طرح کسب و کار سخت است. بسیاری از مردم یک سال یا بیشتر را صرف نوشتن طرح کسبوکارشان میکنند. در حین تهیه طرح کسب و کار ، ممکن است کمک گرفتن از نرمافزار مفید باشد، اما بخش سخت این کار توسعه یک تصویر منسجم از کسب و کار است که معنیدار باشد، برای دیگران جذاب باشد و یک نقشه راه برای آینده شرکت ارائه دهد. محصولات، خدمات، مدل کسب و کار، مشتریان، طرح بازاریابی و فروش، عملیات داخلی، تیم مدیریتی و پیشبینیهای مالی باید همگی با یکدیگر هماهنگ شوند. اگر این کار را نکنید، دیر یا زود شاهد زمینگیر شدن کسبوکارتان خواهید شد.
منبع: Entrepreneur
مترجم: مارال مختارزاده