خودتان را با رهبری همدلانه در این موقعیت تصور کنید، یکی از کارمندانتان به دفترتان میآید و شما بلافاصله متوجه نگرانی او میشوید. او توضیح میدهد که نتوانسته به مهلت تحویل پروژه برسد، فرزندش بیمار شده و مشغول نگهداری و مراقبت از او بوده. مشکل او با یک روز مهلت اضافه برای تحویل پروژه حل خواهد شد. در این وضعیت بهترین واکنش برای یک مدیر چیست؟ آیا با گفتن جمله “من با شما همدردی میکنم.” وظیفه خود را انجام دادهاید؟ چگونه میتوانید واقعا درک کنید که او چه حسی دارد؟
باوجود حسن نیت شمادر رهبری همدلانه ، ممکن است رفتار شما غیرصادقانه یا حتی در مواردی توهینآمیز برداشت شود.
نظرسنجی از بیش از ۱۰۰۰ کارمند در ایالات متحده نشان میدهد که ۵۲ درصد افراد احساس میکنند تلاشهای سازمانشان برای ابراز همدردی با آنها با شکست مواجه میشود و نادرست است. این مسئله، نشاندهنده آن است که با وجود تلاش مدیران و رهبران در سازمان، در موارد زیادی آنها ممکن است راه را اشتباه بروند.
برای مدیران تازهکار، قرار گرفتن در چنین وضعیتی میتواند بسیار دشوار باشد. آنها میخواهند اعتماد اعضای تیم را جلب کنند و در کنار آنها باشند، اما هر لحظه زیر ذرهبیناند. نشان دادن رهبری همدلانه، میتواند بعنوان دورویی یا وانمود کردن از طرف کارمندان برداشت شود و همین موجب میشود همدلی به یکی از چالشبرانگیزترین مسائل مدیریتی تبدیل شود.
چگونه میتوانید با کارمندانتان همدلی کنید؟ برای خلق ارتباط قویتر با کارمندانتان، ابتدا باید مسئله را پیدا کنید.
چه اشتباهاتی درمورد همدلی مرتکب شدهایم؟ داستان از آنجایی شروع میشود که بسیاری از افراد همدردی و همدلی را بهجای یکدیگر استفاده میکنند. همدردی زمانی اتفاق میفتد که شما بدلیل تجربه شخصی میتوانید با دیگری احساس نزدیکی کنید. اما آیا همدردی در سازمانهای چند نسلی و چند فرهنگی امروزی ممکن است؟ بیشک هر موقعیتی که برای فرد دیگری رخ داده نمیتواند برای شما هم اتفاق افتاده باشد.
بنابراین آنچه شما را به عنوان رهبری همدلانه در چنین وضعیتی به آن نیاز دارید، توانایی احساس واقعی همدلی است. همدلی را فراتراز همدردی تعریف میکنیم. در شرایطی که شما تجربه مشابهی نداشتهاید، با او همزادپنداری میکنید. برای یک مدیر این به معنای تواناییای است که بتواند خودش را جای شخص دیگری بگذارد، تا درک کند در این شرایط دقیقا چه کاری از دست او برمیآید و کارمندان در کدام وظایفشان نیاز به کمک دارند.
ارتباطات معنادار و عمیق با اعضای تیم دقیقا از همدلی آغاز میشود. زمانی که به سمت همدلی با افراد حرکت میکنید، همانجا پایههای استوار ارتباطات بین فردی در سازمان خود را بنیان میگذارید.
نحوه نشان دادن این نوع مراقبتها در محیط کاری میتواند فضای امنی برای کارمندان ایجاد کند و به آنها احساس
ارزشمندی دهد یا آنها را از شما دورتر کند. در این میان آنچه بیش از همه بعنوان یک مدیر باید به آن توجه کنید، اقدامات و کلماتی است که در مواجهه با کارمندانتان از آن استفاده میکنید. واژگان انتخابی شما، تأثیرات مثبت زیادی بر بهرهوری، نوآوری و رضایت شغلی کارمندان میگذارد. در ادامه این مقاله نحوه نشان دادن همدلی به اعضای تیم را بررسی میکنیم.
وقتی آسیبپذیرترین وجههی یک نفر را میبینید چه واکنشی نشان میدهید؟ واکنش شما در گفتگوهایی که با کارمندانتان دارید، تعیین کننده آن است که وقعا با آنها احساس همدلی میکنید یا خیر. افراد به کوچکترین حرکات شما در این موقعیتها حساساند، چهرهتان، حالت ایستادن، لحن صدا و کلماتتان را ارزیابی میکنند.
فرض کنید یکی از کارمندانتان، مسئلهای را با شما مطرح میکند، اگر در چهره شما پس از شنیدن این مشکل هیچ حسی نباشد و با یک لحن جدی بگویید “متوجه شدم، بیا درباره این مسئله فکر کنیم” واکنش ابتدایی که از شما دریافت شده، در مخاطبتان احساس ناامنی ایجاد کرده و فضای همدلی را از بین بردهاید.
فعالانه به آنها گوش دهید، به گونهای که این احساس به آنها منتقل شود که شما با تمام وجود برای گوش دادن به آنها آمادهاید. این کار را میتوانید با خم شدن به سمت آنها به این معنا که نسبت به موضوع حساس هستید و تایید کردن در زمان مناسب انجام دهید. سعی کنید که هنگام گوش دادن با نشان دادن کنجکاویتان، افراد را تحت تاثیر قرار دهید.
مدیران اغلب احساس میکنند که باید پاسخی دقیق برای مشکلات داشته باشند. حل مسائل در سریعترین زمان ممکن احتمالا همان چیزی است که شما را به جایگاه کنونیتان رسانده اما وقتی به بحث منابع انسانی میرسیم باید رویکرد متفاوتی اتخاذ کنید. کارمندان در اکثر مواقع بدنبال حل مسائل شخصی یا احساسی نیستند از آنجایی که پاسخ مشخصی هم برای اینگونه چالشها وجود ندارد، مدیران نباید در چالش همیشگیشان بیفتند و بهترین کاری که میتوانند انجام دهند این است که فضای صحبت کردن و شنیده شدن را به آنها بدهند.
نمیتوانید با تمام افراد به یک اندازه همدل باشید. این شما را به یک پاسخگوی برنامهریزی شده تبدیل میکند. نمیتوانید برای همه افراد از یک الگوی رفتاری یا یک سطح از صمیمیت استفاده کنید. بهتر است قبل از اینکه تصمیم بگیرید که چه واکنشی نشان دهید، به طور کامل به طرف مقابلتان گوش دهید. فرض کنید، کارمندی برای شما از اتفاق ناگواری در زندگیاش صحبت میکند. اما ممکن است کارمند دیگری هم نیاز داشته باشد تا از شرایطش نزد شما صحبت کند اما نگران این مسئله باشد که این بر روی کارش تاثیر بگذارد.
تنها کاری که در این شرایط لازم است انجام دهید این است که از اعضای تیمتان بپرسید که آیا عضوی از تیمتان نیاز به کمک دارد یا خیر. میتوانید بگویید: کمکی از دست من برمیآید؟ اگر کارمندتان بگوید: نه ترجیح میدهم فعلا درباره آن صحبت نکنم، همدلانهترین کاری که میتوانید انجام دهید، احترام به حریم و دایره امن فردی اوست. میتوانید اضافه کنید که اگر کاری از دست من برمیآید حتما به من اطلاع بده. داشتن یک رویکرد انعطافپذیر برای نشان دادن همدردیتان در مواجهه با شرایط و افراد مختلف به کارمندان این احساس را میدهد که واقعا فهمیدهشدهاند و این برای ادامه حیات تیم شما بسیار ضروری است.
ممکن است زمانی برسد که کارمندی به شما مراجعه کند و بخواهد درباره مسئلهای با شما صحبت کند اما شما یک جلسه مهم دارید یا یک فوریت خانوادگی و شخصی برای شما بوجود آمده. در این موقعیت بهتر است صادق باشید و به کارمند خود بگویید “واقعا دوست دارم درباره این موضوع با شما بیشتر صحبت کنم و ببینم چه کمکی از دستم برمیآید، الان جلسهای با هیئت مدیره دارم. مشکلی ندارد که جلسهمان را به فردا موکول کنیم؟”
در نهایت، مطمئن شوید که جلسه روز بعد درست در زمان خودش برگزار خواهد شد. با انجام چنین کاری بذر اعتماد را در دل کارمندان خود میکارید. نشان دادن اهمیت داشتن کارمندانتان به آنها، اولویتهای واقعی شما را نشان میدهد و پایهی اعتمادی که میخواهید بسازید را با قدرت بنیان میگذارد. افراد، سازنده یک محیط کاری سالم و پویا هستند و شما در نقش راهنما و حمایتگر در کنار آنها مشغولید. هرکس زندگی شخصیای خارج از محیط کار دارد که باید بتواند با آن کنار بیاید و همچنان تعهدات کاری خود را حفظ کند.
شما حتی اگر برای هر مشکل شخصیای که به گوش شما میرسد پاسخی نداشتهباشید، آنچه شما را به یک مدیر و رهبر تاثیرگذار تبدیل میکند این واقعیت است که شما اهمیت میدهید، نسبت یه احساسات افراد بیتفاوت نیستید و میخواهید از آنها حمایت کنید.
منبع: مجله کسب و کار هاروارد