اینترنت صنعتی پدیدهای هوشمند و متشکل از دستگاههای متصل بههم است که مقادیر شگفت انگیزی از دادههای قابل تحلیل برای توسعه عملکرد را تولید میکند. سنسورهای ارزان قیمت، اتصالات قابل دسترس، هزینه های در حال کاهش مداوم ریزپردازندهها و حافظه و پیدایش حافظه و پردازش ابری این تحول را امکانپذیر ساخته است.
تامین کنندگان تجهیزات که عموماً در طی دوران فعالیتشان بر اصول مهندسی مکانیک و الکترونیک تمرکز داشتهاند، باید درباره مدل تجاریشان تجدید نظر کنند و پاسخگوی دادههای جدید و سرویسهای مبتنی بر نرم افزار باشند. اجرای صحیح این مدلهای تجاری به تامین کنندگان کمک می کند ارتباط خود را با مشتریان محکمتر کنند و منابع درآمدی جدیدی ایجاد نمایند. این مسئله ارزش زیادی دارد. برای زمانهایی که عملیات در صنایع حساس مانند تولید فرایندی متوقف میشود، این تکنولوژی میتواند خدمات پیشگیرانه را که قابلیت اطمینان تجهیزات را افزایش میدهد، فراهم سازد.
برای مثال، تِرِین یکی از شرکتهای تابعه اینگرسول رند، سیستمهایی طراحی کرده است که با تجهیز به سنسورهای دیجیتال امکان حل مشکلات یک سوم مشتریان را از راه دور فراهم میکند؛ تامینکنندگان تجهیزات میتوانند دادههای مرتبط با تجهیزات مشتریان را تحلیل کنند و خدماتی را برای بهبود عملکرد فراهم کنند. افزایش بالقوه در بهرهوری از طریق عملیات بهینهسازی شده و مبتنی بر داده میتواند بازدهی را تا بیش از ۳۰ درصد افزایش دهد.
از آن جایی که انتظارات از اینترنت صنعتی مشخص است، تامینکنندگان نیازمند معیارهای مشخصی برای تحقق این انتظارات هستند. واسطه هایی مانند شرکتهای ارائهدهنده سیستمهای یکپارچه و تولیدکنندگان نرم افزار در حال بازاریابی هوشمند همه چیز و موقعیت یابی خودشان برای جاانداختن نرمافزارها در میان فرآیندهای موجود هستند. استارتاپ های جدیدی برای تامین میزبانی داده ها و سرویسهای تحلیلی برای تجهیز مشتریان شکل گرفتهاند. برای مثال صدها استارتاپ وجود دارند که نرم افزار مدیریت سریع مبادلات کاربران را تامین میکنند و رابطههای قدیمی میان تامین کننده اصلی تجهیزات و کاربر را برهم زدهاند.
با در نظر گرفتن این تحولات، تامین کنندگان تجهیزات باید سریعاً استراتژیشان را برای استفاده از پتانسیلهای اینترنت صنعتی مشخص کنند. به طور ویژه، تامینکنندگان باید از یک مدل تجاری که بر اساس مهندسی، توسعه محصول و تولید بنا شده است به مدل مبتنی بر اطلاعات که داده، تحلیل، نرم افزار و خدمات را برای خلق ارزش بهکار میگیرد، حرکت کنند. تامین کنندگان تجهیزات برای هدایت این تغییر نیاز به تبیین ۶ سوال اساسی دارند:
طراحی هوشند دستگاههای کامپیوتری متصل بههم برای جمعآوری داده های عملیاتی بسیار ضروری است. لازم است تامینکنندگان بفهمند چگونه از طریق جمع آوری و تحلیل داده ها به خلق ارزش دست مییابند و قادر به تغییر عملکرد عملیاتی دستگاههایشان میشوند. برای مثال، سازندگان موتور هواپیما میتوانند تنظیمات درون پروازی برای بهینه سازی کارایی مصرف سوخت انجام دهند. (ارزش بازار جهانی سیستم های نظارت بر عملکرد هواپیما که هم اکنون بیش از ۲٫۲ میلیارد دلار است، تا سال ۲۰۲۰ به بیش از ۳٫۳ میلیارد دلار ارزش میرسد)
تامین کنندگان می توانند کار را با بهینهسازی تجهیزاتشان و فراهم آوردن خدمات پیشگیرانه نگهداری و تعمیرات آغاز کنند. همچنین، آنها به درک این که چه اطلاعاتی و در چه زمینهای و با چه حجمی به دست آورند و اینکه چگونه این اطلاعات را به نحوی ملموس برای مشتریان تحلیل کنند، نیاز دارند. ارزش داشتن این اطلاعات در مواردی مانند صرفهجویی برای مشتریان در زمان کارافتادگی تجهیزات یا بهبود عملکرد عملیاتی تجهیزات اهمیت دارد.
تامین کنندگان عموما میدانند که اطلاعات تحلیل شده ارزشمند است، اما در مورد تعیین نقطه آغاز برای تحلیل اطلاعات مشکل دارند. آنها به نمونههای کاربردی و ارزش پیشنهادی ویژهای نیاز دارند که نیازهای مشخص مشتریان را تعیین می کند. برای مثال یک تامین کننده خدمات در صنعت حملونقل سنگین ممکن است داده هایی بر اساس الگوهای حرکتی رانندگان کامیون در اختیار داشته باشد و از آن برای کاهش مصرف سوخت استفاده کند. در نسخهای پیچیدهتر، الگوریتمهای مبتنی بر سیستم GPS میتواند تغییرات ارتفاع در جاده را پیشبینی کند و ضمن بهینهسازی سرعت برای به حداقل رساندن ترمزها، توصیههایی برای کاهش سرعت در شیب ها و سرازیری ها داشته باشد.
به طور معمول، توانایی تامین کنندگان تجهیزات برای بهره برداری از تکنولوژی جهت دستیابی به مزیت رقابتی محدود است. در وهله نخست، تکنولوژیها گران بودند، اما موانع ناشی از هزینه در حال کاهش است. امروزه، سرمایه گذاری مورد احتیاج برای نوآوری در تکنولوژی به طور معناداری کاهش یافته است، در حالی که مهارت ایجاد راهحلهای بالقوه توسعه یافته است.
در واقع، اگر طول عمر تجهیزات زیاد است و هیچ فرصت بروزرسانی وجود ندارد، نرخ بهکارگیری تجهیزات پایین خواهد بود. به علاوه تامین کنندگان نباید نوآوریهای بنیادین بالقوه را مانند یک اپ اسمارت فون ساده که جایگزینی برای تجهیزات گران قیمت کامپیوتری و تِلِماتیک است، دست کم بگیرند. آیا نوآوریهای بنیادینی که بهکارگیری تلفنهای هوشمند را برای برقراری اتصال افزایش دهد و سبب تغییر صنعت شود وجود دارد؟ آیا یک سنسور ساده و ارزان دماسنج به همراه یک سنسور شتابدهنده همراه با یک پردازشگر و دسترسی به شبکه اینترنت میتوانند فرصتی برای ارتقا ایجاد کند و دادههای کافی برای تعیین نقاط مشکلافزا برای مشتریان را فراهم کند؟ ارزیابی نرخ بهکارگیری این فاکتورها را مورد ملاحظه قرار میدهد.
فاکتورهای نقشآفرین دیگری هم وجود دارند: مسابقه برای تنظیم استانداردهای صنعتی جهانی با شکل گیری کنسرسیوم اینترنت صنعتی در آمریکا و آلمان در حال افزایش است. کشورها و تامین کنندگان تجهیزات میخواهند با وضع استانداردهای زودهنگام، موقعیت پیشتازی در این زمینه داشته باشند.
شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیر توجه خود را به سمت کسبوکارهای فعال در حوزه اینترنت صنعتی معطوف کردهاند و رقمی در حدود ۱٫۱ میلیارد دلار را در سال ۲۰۱۳ صرف سرمایهگذاری در این شرکتها کردهاند. استارتاپی که نرم افزاری برای تسهیل در اتصال تولیدکنندگان با مشتریان و شرکایشان حول محصولات طراحی میکند، اخیرا موفق به جذب ۷ میلیون دلار سرمایه از چندین سرمایهگذار خطرپذیر و شرکتهای تکنولوژیک مانند سیسکو شده است. این نوآوری ها در حال افزایش است، آن چنان که سیلیکون ولی نیز به شدت بر ایجاد پلتفرم هایی برای دستگاه های هوشمند ارتباطی تمرکز کرده است.
میزان رقابت قابل درک است، ارائه دهندگان سیستمهای یکپارچه، فروشندگان نرم افزار و تامین کنندگان تکنولوژی اینترنت صنعتی را به عنوان فرصتی سودمند مینگرند که به تولیدکنندگان برای دستیابی به ارزش کمک میکند.
برای مثال، تالِریس که از مشارکت جنرال الکتریک و اکسنچر ایجاد شده است، بر بهینه سازی ناوگان هوایی تمرکز کرده است. سَپ یک سیستم حفاظت پیشگیرانه را طراحی کرده که نرمافزار و ابزارهای تحلیلیاش را بهکارمیگیرد و جنرال الکتریک نیز اعلام کرده که پلتفرم اینترنت صنعتیاش را برای استفاده عمومی در دسترس میسازد. تامین کننده تجهیزات نیز باید از اقدامات انجامشده در صنعتشان؛ مانند این که خدمات جدید با چه سرعتی در صنعت ظاهر می شود، کدام محرکهها میتواند بهکارگیری را تسهیل کند و اینکه نوآوران بنیادین بالقوه چه کسانی هستند، آگاه باشند.
تامین کننده تجهیزات از زنجیره ارزش نسبتا باثباتی کسب سود کردهان که در برخی از صنایع از زمان انقلاب صنعتی وجود داشته است. در مقایسه با آن، صنایع دارای تکنولوژی برتر چرخه های عمر کوتاه تری دارند و نوآوریهای دگرگون کننده و بنیادین بیشتری که ممکن است ناشی از نرم افزار و سخت افزار باشند، در آنها رخ میدهد. در نتیجه، تامین کننده تجهیزات صنعتی هم اکنون با چرخههای شتابانتری از نوآوری روبرو هستند که ناشی از ورود بازیگران جدیدی با قابلیت های قوی در نرم افزار، داده و تحلیل به بازار است و جایگزین خدمات با حاشیه سود بالای این شرکتها شده یا به ایجاد بازارهای جدیدی منجر شده است.
برای مثال نِستلَب، ترموستات هوشمندی را معرفی کرد که هشداری برای تامین کنندگان تجهیزات کنترل ساختمان بوده است. بخشی از گوگل که در جستوجو برای ارائه خدمات مدیریت انرژی هستند، کاملا بر اساس داده ها کار می کنند و بازاری را با تغییر روبرو میکنند که عمدتا در اختیار تامینکنندگان تجهیزات زیرساختی بوده است. استارتاپی به نام فِرستفیول سرویسهای کارآمدی جهت تامین انرژی را برای مشتریان واحدهای تجاری از طریح تحلیل داده ها تامین میکند. در چنین محیطی صنایع از زنجیره های ارزش خطی و سنتی به سمت اکوسیستمهای پیچیدهتر در حرکت هستند. تامین کنندگان سخت افزار که با این شرایط تطبیق پیدا نکردهاند، باید ریسک تبدیل شدن به کسبوکارهای عادی یا منسوخشده را بپذیرند.
وقتی ساختار صنعت تغییر کند، بخشی از داراییها به منابع آشکار نوآوری و رشد تبدیل خواهند شد. این داراییها شامل حق نظارت و کنترل بر تجهیزات و دستگاه های نصب شده، پلتفرم های نرم افزاری صنعتی جامع برای اکوسیستم ها (باز یا اختصاصی) و نرم افزارهای جدید و سرویس های مبتنی بر داده است که کارکردهای بیشتری نسبت به تعمیر، پشتیبانی و نگهداری در سیستمهای سنتی انجام میدهند.
تصمیمگیری درباره روش نقشآفرینی به درک عمیقی از ارزش بالقوه ناشی از داده ها در زنجیره تولید؛ آگاهی از نقاط کلیدی کنترل سخت افزار، داده و تحلیل؛ ارزیابی از مدل های کسبوکار بالقوه و به صرفه بودنشان؛ و نگاه کلی نسبت به چگونگی ظاهرشدن نقشآفرینان اکوسیستمها نیاز دارد. به دلیل چنین سطح بالایی از عدم اطمینان، استفاده از چندین ابزار برای جستوجوی موقعیتهای در دسترس نقشآفرینان و تعیین حوزه های سودآور توصیه میشود. این ابزارها شامل برنامهریزی مبتنی بر سناریو؛ استفاده از الگوهای نظریه بازیها (ارزیابی تصمیمها در محیط رقابتی) و تحلیل حساسیت پیشفرضهای استراتژیک است.
هنگامی که تکنولوژی دیجیتال فراگیر میشود تامین کنندگان تجهیزات یک مزیت کلیدی دارند؛ آنها بهترین موقعیت را به سبب عدم تقارن اطلاعاتی از تجهیزات نصبشدهشان دارند و تواناییشان برای تشخیص روندها بیشتر است و قادرند بینش روشنتری برای مشتریانشان تامین کنند.
هنگامی که استراتژی مشخصی برای دستیابی به موفقیت پیدا کردیم، به یک ارزیابی واقعنگرانهای از قابلیت های داخلی احتیاج داریم. اضافه کردن سنسورها، سیستم عاملها و سیستمهای کنترل پیشرفته به تجهیزات نیازمند مهارتهای مهندسی بیشتری است. جریان دادهها نیاز به ذخیرهسازی و تحلیل دارد و این موارد به قابلیت های جدیدی در ذخیرهسازی ابری، تحلیل بزرگ دادهها و راهحلهای نرم افزاری دارد.
بنابراین شرکت ها نیاز به توجه به چند سوال کلیدی دارند. آیا سازمان توان توسعه چابک نرم افزار و تجربه کاربری برای ارائه اپلیکیشنهای با کیفیت مطلوب برای مشتری را دارد؟ قابلیت های تیم مهندسی برای توسعه نرم افزارهای نصب شده چیست؟ آیا واحد فناوری اطلاعات وظیفهاش را جهت پشتیبانی از سرویسهای ارائه شده به مشتریان به درستی انجام میدهد؟ کدام قابلیتهای مدیریت تولید نرم افزاری مورد احتیاج است؟
لازم است شرکتها تصمیم بگیرند که کدام قابلیت ها را درونی توسعه دهند و کدام را از منابع بیرونی مانند شرکا و دیگران کسب کنند. در برخی صنایع، فضایی از راهحلها برای تامین کنندگان آماده شده است که به آنها اجازه می دهد هر چه سریع تر هر گونه نارسایی درونی را حل کنند.
تولیدکنندگان نیاز به توجه به نیازهای حقیقی مشتریان دارند، زیرا یک سیستم یکپارچه سختافزار، داده و نرم افزار و ارائه خدمات نه تنها قابلیت های داخلی را بهکار میگیرد، بلکه توان کلی اکوسیستم را افزایش میدهد. این مسیر سادهای برای تولیدکنندگان تجهیزات است که می توانند از آن جهت دستیابی به انتظارات از اینترنت صنعتی استفاده کنند.
تولیدکنندگان نیاز به درک صحیحی از ارزش پیشنهادی مشتریان دارند. این نیازی مشخص است که یک راه حل معین می کند. پس از آن، آنها باید به تعیین این بپردازند که کدام داده ها باید از تجهیزات و دستگاههای نصب شده جمعآوری شوند و جزئیترین اطلاعات را از مشتریان به دست آورند. سپس آنها باید کمینه محصول قابل پذیرش را که باید به مشتری ارائه شود، مشخص نمایند. ارزش پیشنهادی میتواند حول بهینهسازی عملکرد تجهیزات، اجتناب از وضعیت از کار افتادگی تجهیزات، تامین پشتیبانی برای مشتریان (برای مثال بهینه سازی عملکرد دستگاه ها و یا برنامه ریزی برای یک عملکرد خاص) باشد.در این نقطه تولید کننده باید یک برنامه آزمایشی را اجرا کند، ابتکارهایش را بسنجد و بازخوردی سریع بگیرد که می تواند در ساخت محصولات و خدمات به کار رود. هدف این است که مدیریت نرم افزار همانند مدیریت محصول باشد.
مترجم:مسعوداحسانی
3 دیدگاه ها
با درود فراوان
مطالب بسیار عالی بود، در رابطه با اینترنت صنعتی مطالب بیشتری بگذارید یا منابعی معرفی بفرمایید.
با سپاس
سلام و درود. متشکر از توجه شما.
تلاش خواهیم کرد که به زودی مطالب جدیدی در این حوزه منتشر کنیم.
با سلام و درود. خوشحالیم که مطلب برای شما مفید بوده است. امیدواریم به زودی مطالب بیشتری در این حوزه منتشر کنیم.