چراغ روشن دفتر کار، در روز تعطیل، وقتیکه هیچکس برایش اهمیت ندارد درون شرکت چه میگذرد؛ قهوه سرد شده درون لیوان دستهدار، صدای بیوقفه انگشتان خسته روی صفحهکلید؛ تنظیم متن سخنرانی برای سهامداران عمومی، پس کِی تمام میشود!
بیشک با دیدن جلد مشکی و مقوایی کتاب با آن فونت درشت ترسناک، خیلیها جرئت نمیکنند حتی به کتاب دست بزنند. درست هم هست، حق دارند، هیچکس از کارهای سخت خوشش نمیآید. یکی از معدود کتابهای ترجمهشده به فارسی که مدیریت دوران جنگِ کسبوکار را بهخوبی بیان میکند. بن هاروویتز، کسی که یک شرکت فناوری را پس از گذراندن بحران دات کام آمریکا، به قیمت ۱٫۶۵ میلیارد دلار بفروش رساند، بیشک یکی از بهترین و موفقترین مدیرعاملهای دورانِ جنگ آن زمان بوده است. این کتاب در ده فصل راهکارهای برتر و تجربههای بن هاروویتز، از روز اول استخدام خود در یک شرکت نوپای فناوری تا تأسیس شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر خود را تشریح میکند.
کتاب در ده فصل نگارش شده است. سه فصل اول آن سرگذشت نویسنده را از دوران دانشجویی تا فروش شرکت تشریح میکند. بهتر بود که نویسنده مقدمهای برای کتاب مینوشت که نحوه نگارش کتاب در آن توضیح داده میشد، زیرا از این سه فصل که تقریباً ۲۵% حجم کتاب را نیز شامل میشود این حدس زده میشود که تمام کتاب به همین نحو نگارش شده باشد. اما نویسنده در پایان فصل سوم، روند توضیح تجربیات خویش را در فصول جاری توضیح میدهد.
فصل چهارم تا هشتم کتاب به تفکیک تجربیات نویسنده را در نحوه صحیح مدیریت کردن در مواقع بحرانی، اهمیت مدیریت منابع انسانی و نحوه صحیح تصمیمگیری مدیرعامل در مواقع بحرانی را تشریح میکند. توجه به سختکوشی، عدم عقبنشینی، عزم راسخ و بالأخص بهکارگیری افراد شایسته، در تمامی صفحات کتاب کاملاً مشهود است. این فصول که شالوده اصلی کتاب را تشکیل میدهند، تکنیکهای حل مسئله و حل تعارض را در مواقع بحرانی (زمانی که شرکت نیاز مبرم به پیشرفت دارد و با ورشکستگی یکقدم بیشتر فاصله ندارد) به زیبایی بیان میکند
در فصل نهم نویسنده تصمیم خود را مبنی بر تأسیس یک شرکت سرمایهگذاری، تشریح میکند. احتمالاً بن هاروویتز به این دلیل این فصل را نگارش کرده است که به خواننده نشان بدهد که برای موفق بودن و تراز اول بودن در شرایط بازار کنونی، تلاش مداوم و داشتن یک هدف بلندمدت مهمترین اصل است، همانگونه که در صفحه پایانی این فصل نیز میگوید: “زندگی مخمصه است. من معتقدم مهمترین درس کارآفرینی در این جمله نهفته است: از مخمصه استقبال کن”.
با توجه به تمرکز شدید نویسنده در بهکارگیری نیروی انسانی شایسته، فصل دهم بهعنوان ضمیمه، نمونه سؤالهایی را معرفی میکند که میتواند راهنمای مناسبی برای برگزاری بهتر مصاحبه استخدامی و انتخاب نیروی انسانی باشد.
طرح جلد کتاب را میتوان یکی از نقاط قوت آن دانست و بیشک با محتوای کتاب که سرشار از توضیحات موقعیتهای دشوار مدیریتی و کلمات و عبارات مأیوسکننده و منفی میباشد، بیربط نیست. در ابتدا به نظر میآمد که خواندن کتاب با این صفحهآرایی و طراحی جلد، کار دشواری باشد، اما قلم استفادهشده در کتاب و جلد ضخیم آن مانع از خوانش کتاب نشده و همچنین وزن کتاب را بیش از حد افزایش نداده است.
اما یک نقطه ضعف اساسی هم در این کتاب وجود دارد. برخی از راهکارها و مشکلات مطرحشده در این کتاب واقعاً مربوط به کسبوکارهای بسیار چابک (ازنظر مدیریتی) و سازمانهای بزرگ است. چالشهایی همچون، استخدام یک مدیر ارشد از یک شرکت بزرگتر، برکناری مدیر ارشد اجرایی و ادغام و تملیک، شاید مواردی نباشند که کسبوکارهای نوپا، کوچک و متوسط ایرانی هرروز با آنها سروکار داشته باشد. با این وجود اطلاعاتی که در مورد نحوه صحیح برخورد با تعارضات انسانی در این کتاب ارائه شده است برای تمامی کسبوکارها مناسب است.
چونکه صد آید نود هم پیش ماست. کتاب سختی کارهای سخت را میتوان یک راهنمای جامع برای تمامی مدیران، از کارآفرینان تازه کار گرفته تا مدیرعاملهای سازمانهای چند کسبوکاره بهحساب آورد و مطالعه آن برای تمامی کسانی که در فکر مدیریت کسبوکار هستند مفید است. متأسفانه پس از اتمام خواندن کتاب، فقدان نمونه بومی این چنین کتابی که نکات مدیریتی مبتنی بر تجربه را عنوان کند، بهخوبی مشهود است. چقدر خوب بود اگر کارآفرینان برتر و مدیران باتجربه ایرانی همدست به قلم میشدند و تجربیات مدیرتی خود را همانند بن هاروویتز به این زیبایی با جوانان این مرز و بوم در میان میگذاشتند.
لازم به ذکر است که این کتاب صرفاً تجربیات نویسنده را بازگو میکند و رعایت تمامی نکات مطرحشده در این کتاب ازجمله، استفاده از بددهنی، الزامی نیست. اینکه تجربیان بن هاروویتز تا چه میزان در کسبوکار خواننده قابلاستفاده هستند به دیدگاه ایشان بستگی دارد.
نویسنده: سید آرمین میرحسینی