بیایید یک حقیقت ناخوشایند را در مورد مدیریت تعارضهای سازمانی و محیطهای کاری بپذیریم: افرادی که در محیطهای کاریموفقتر هستند آنهاییاند که میدانند چه زمانی با دیگران رقابت و چه زمانی همکاری کنند. آنها
بهوضوح درک میکنند که چگونه روابط کاری بر منافع آنها و سازمانشان تأثیر میگذارد، بهدقت
خطرات و معاوضهها را در نظر میگیرند و بیطرفانه تصمیم میگیرند که چه مقدار برای هر یک
از همکاران سرمایهگذاری کنند و چه زمانی از این روابط خارج شوند.
نمیتوان انکار کرد که در روابط بین فردی در محل کار خطراتی وجود دارد و البته این خطرات فقط
معطوف به آنهایی که در تعارض یا رقابت آشکار هستند نمیشود، بلکه ممکن است شما با افرادی
بهشدت دوستانه در ارتباط باشید و در صلح با هم کار کنید اما این خطر شما را نیز تهدید کند. دلیلش هم
این است که هر دو طرف رابطه معمولاً برنامهها و تفکرات متفاوتی دارند که هرگز صددرصد با هم
سازگار نیستند و ممکن است در طول زمان این عدم انسجام پررنگتر از قبل شود.
مدرسه کسب و کار هاروارد پس از ۲۵ سال مطالعه بر روی شرکتهای متعدد دریافت که روشی که متخصصان
منابع انسانی برای کاهش تعارض در پیش میگیرند، خود باعث تعارض و شکست میشود! نکتۀ مهم
اینکه سادهبینانه است اگر روابط را صرفاً منفی یا صرفاً مثبت تلقی کنیم. تقریباً همۀ روابط ترکیبی از
هر دو هستند و برای مدیریت نیاز به تفکر دقیق دارند. برای انجام مؤثر این کار، ابتدا باید بفهمید که شما
و همکارانتان در کدام بخش طیف تعارض-همکاری قرار میگیرید.
روابط کاری زمانی منفی تلقی میشود که منافع افراد به هر شکلی با هم در تضاد باشد و طرفین در
رقابت یا در تعارض آشکار به سر ببرند. رؤسا گاهی اوقات ما را در این موقعیتهای چالشبرانگیز
قرار میدهند تا آزمایش کنند که آیا میتوانیم از احساسات شخصی خود (یا رقابت بین تیمها یا
واحدهای تجاری) دست بکشیم و منافع سازمان را در اولویت قرار دهیم یا خیر. از طرف دیگر روابط
کاری زمانی مثبت تلقی میشود که افراد علایق مشترکی داشته باشند و تصمیم بگیرند برای دستیابی به
اهداف انتخابی با هم همکاری کنند.
این ایدئالترین حالت ممکن است اما کم پیش میآید اوضاع آنقدر بر وفق مرادمان باشد. در این بین روابطی وجود دارد که در آن دو نفر تا حد زیادی بهطور مستقل کار میکنند و در این بین بسته به شرایط ممکن است با هم همکاری یا رقابت نمایند. نکتۀ مهم اینکه مدیریت چنین روابطی کار آسانی نیست.
هنگامیکه نوع رابطۀ خود و همکارتان را فهمیدید، میتوانید از تاکتیکهای مختلفی برای مدیریت آن
استفاده کنید. این مستلزم آن است که از پویاییهای عاطفی و رفتاری موجود عقبنشینی کنید و موقعیت
خود را بهدقت تحلیل نمایید. در نظر بگیرید که چگونه منافع متجانس و متقابل شما با اهداف سازمان
همسو میشود.
از خود بپرسید که چه چیزی برای شما و چه چیزی برای شخص دیگر مهم است؟
علایق او چگونه برای شما خطر ایجاد میکند؟ چه چیزی را میتوانید تحمل کنید و زیر بار چه چیزی
نخواهید رفت؟ چگونه میتوانید اطمینان حاصل کنید که مزایای همکاری مشترک محقق میشود؟
در ادامه به ویژگیهای روابط در این طیف همکاری متقابل اشاره خواهد شد:
تعاملاتی این است که نقطۀ مشترک بین خود و همکارتان را پیدا کنید و سعی نمایید به یک معامله برد-
برد برسید.
منطقی به نظر برسد، اما بهندرت کارساز و اثربخش است. درنهایت اینکه موفقیت شغلی به اندازۀ هر
مهارت دیگری به مدیریت روابط بستگی دارد. مطمئن باشید در این صورت هم شما، هم دیگران و هم
سازمان سود خواهد برد.
منبع: مجلۀ کسبوکار هاروارد