در اینکه نوآوری چقدر مبحث مهمی است و چه نقش ویژهای در اقتصاد امروزی ما بازی میکند، شکی نیست. اینکه سهم بزرگی از بازارها در اختیار استارتاپهایی است که با 《نوآوری》خود را نسبت به دیگران متمایز کردهاند هم امری بدیهی است. ما میدانیم نوآوری چقدر خوب است، میدانیم باید دست به نوآوری بزنیم اما نکته اینجاست که اغلب نتیجه نمیگیریم. نوآوری در ذهن اغلب ما چارچوبی از پیش تعیین شده است که به ابتکار عمل در محصول یا خدمت ارائهشده خلاصه میشود، اما این تمام ماجرا نیست و شاید همینجا اولین دلیل عدم توفیق در نوآوریهایمان مشخص شود. سالها پیش تیمی به دنبال این سؤال که 《چه کنیم تا پروژههای نوآوری، بهجای شکست طعم موفقیت را بچشند؟》تشکیل شد و ثمره ۳۰ سال تلاش برای پاسخ به این سؤال، تولد کتابی تحت عنوان 《ده گونه نوآوری》بود.
این کتاب تمام ساختار ذهنی شما از نوآوری را در هم میشکند و ممکن است با یکبار مطالعه، شما را در دریای اطلاعات و مثالهای مربوط به نوآوری غرق کند. ده گونه نوآوری کتابی است که در عین سادگی، نمیتوان خوابیده خواند، باید با تمرکز بالا و حواسجمع به سراغش رفت و حتی گاهی برای به یاد آوردن مرز ظریف بین دو گونه، به عقب برگشت و مطالب را مرور کرد.
ارمغان کتاب ده گونه نوآوری برای مخاطب، دیدی همهجانبه و منسجم در مورد نوآوری، تاکتیکها و روشهای اجرایی آنهاست. گوشه گوشه کتاب سرشار از مثالهایی از شرکتهای نامآشنای امروزی است. به کرّات در متن اتفاق میافتد که با خود بگویید: 《مگر این نوآوری محصول نبود؟ اینجا که بحث از فرآیند و مشتری است!
متأسفانه صنعتگران و دانشگاهیان بر دو یا حداکثر سه نوع از مدلهای نوآوری گفتهشده در این کتاب، مانور میدهند. لذا این کتاب به شما کمک میکند تا چارچوب ذهنیتان نسبت به نوآوری را مجدداً ساختاردهی کنید و این بار اگر به نوآوری در کاری فکر کردید، ابعادی را در نظر بگیرید که در نگاه اول آنقدرها مهم تلقی نمیشد.