اساساً بزرگترین رقیب شرکتهای موفق خودشان هستند و بزرگترین تهدیدهای پیش رویشان نیز از خودشان نشأت میگیرد. اینکه شرکت ما به چه درجهای از خودآگاهی رسیده باشد، در عملکرد رقابتیمان تأثیر به سزایی خواهد گذاشت. رقبا بر اساس یک توفیق اجباری، ما را مجبور میکنند تا نقاط قوت و ضعف خود را ارزیابی کنیم و پیشنهادهای ارزشمندی برای حفظ مشتریان ارائه دهیم. واقعیت این است که اگر فشار رقیب از کسبوکار حذف شود، احتمالاً با آرامش بیشتری شروع به فعالیت میکنیم و این یعنی به صورت ناخودآگاه به حفظ وضعیت موجود متعهد شدهایم. در واقع رقابت در کسب و کار اگر سالم و نرمال باشید، مفید هم هست، زیرا شما را مجبور خواهد کرد نوآور باشید و فراتر از حد معمول به پیش روید؛ بااینحال رقابت میتواند تهدیدآمیز هم باشد زیرا قطعاً نمیخواهیم عقبگرد داشته باشیم. در ادامه به نکاتی پرداخته میشود که به شما کمک میکند نحوه برخورد با رقبا را در فضای کسبوکار بیاموزید و از این طریق استراتژی مناسبی برای پیروزی در این میدان ایجاد کنید:
پیام شرکتتان را در یک جمله بگویید:
مشتریان میخواهند بدانند چه چیزی برایشان دارید که رقیبتان قادر به ارائه آن نیست. میخواهند بدانند چه ارزشی در انتظار آنهاست؟ لازم نیست پیامهای پیچیده و طولانی را انتخاب کنید. خیلی واضح بگویید که هستید و چرا باید انتخاب شوید. با آگاه ساختن مشتریان، چرخه ارتباط با مشتری و بازخورد از آنها را کوتاه میکنید و بنابراین ممکن است سریعتر از دیگران نشانههایی از تغییر رفتار مشتری یا تنشهای محیطی دریافت نمایید و همین عامل موجب میشود برای رقابت در کسب و کار با اثربخشی بیشتری فعالیت کنید.
توجه داشته باشید که تمرکز بر مشتریان جدید، موجب کاهش توجه به مشتریهای وفادارتان نشود:
در مسیر توسعه کسبوکار، همواره این احتمال وجود دارد که به بازارهای جدید قدم بگذارید یا محصولات جدیدی ارائه دهید که متناسب با نیاز مشتریان کنونیتان است؛ اما مهم این است که در طی روند توسعه، مشتریهای وفادار قبلی را فراموش نکنید. در طی فرایند رقابت در کسب و کار به بهبود وضعیت مشتریان موجودتان فکر کنید. معمولاً مشتریان قدیمی که به خرید از نوعی محصول یا خدمت شما وفادار هستند، سوپاپ اطمینان کسبوکار محسوب میشوند.
سالم رقابت کنید:
ما همیشه رقابت در کسب و کار را مفهومی خطرناک و مبهم تعریف کردهایم که باید تا حد امکان از آن اجتناب کرد؛ اما واقعیت این است که شما در محیطی ایزوله فعالیت نمیکنید. رقابت دوستانه با همتایانتان در صنعت موجب میشود از دیگران بیاموزید. رقبایتان منبع بیبدیلی برای درک نحوه مدیریت و چگونگی گسترش عملیات هستند.
پیشبینی کنید ممکن است چه بلایی سرتان بیاید:
این مورد کمی دردناک است اما واقعیت این است که تا زمانی که تصویر روشنی از آنچه در انتظارمان است نداشته باشیم؛ برای تغییر پیشقدم نخواهیم شد. جدولی بکشید، عملکردتان را یا رقبایتان مقایسه کنید و در نهایت بررسی نمایید که اگر همینطور ادامه دهید جه اتفاقاتی منتظرتان هستند؟ احتمالاً پس از نگارش چنین جدولی به سرعت تیم تحقیق و توسعه یا بازاریابی خود را فرامیخوانید و برای پیشرفت و گذار از شرایط فعلی فکری خواهید کرد.
به سرمایهگذاریهای مشترک با رقبا فکر کنید:
ایجاد یک شبکه روابط همافزایی میتواند به شما در رقابت کمک کند. به صنعت خود نگاه کنید تا شرکایی را بیابید که مستقیماً با شما رقابت نمیکنند اما بر فضای رقابت تأثیرگذارند. سعی کنید با اینگونه از رقبایتان همکاری کرده و اتحادهای استراتژیک بسازید. برای مثال اگر شرکت شما خدمات مشاوره ارائه میدهد، سعی کنید با دانشگاهها و مراکز رشد فعالیت کنید.
به سمت اقیانوسهای آبی حرکت کنید:
شرکتهای عالی همیشه وجود ندارند همانطور که هیچ صنعتی برای همیشه عالی نخواهد ماند. استراتژی اقیانوس آبی شرکت را به چالش میکشد تا از اقیانوسهای خونین و پر از رقابت دور شوند و به محیط امن اقیانوسهای آبی برسند. در این بخش بازار رقابت مفهومی بیاهمیت است زیرا هنوز قوانین از پیش تعیینشدهای برای نحوه فعالیتتان طراحی نشده است اما باید توجه داشت که ورود به این بخش بازار نیازمند نوآوری است به طوریکه بتوانید خدمات جدید و بهبودیافتهای را با هزینه کمتر عرضه کنید و البته ارزش بیشتری هم خلق نمایید.
نکته دیگری که باید مدنظر داشته باشید اینکه بهتر است خود را از تلههای متداول «حفظ مزیت رقابتی کنونی» نجات دهید. به قول کتاب نهایت مزیت رقابتی زمانیکه مزیتهای رقابتی پایدار بودند دیگر به سر رسیده است. شما باید بتوانید فرصتها را به سرعت تشخیص دهید، آنها را در مقیاس توجیهپذیر اقتصادی عملیاتی کنید و در هنگام تغییر شرایط از تغییر نترسید.
در نهایت اینکه پدیده «رقابت» در جایجای صنایع و حتی درون شرکتها ریشه دوانیده است. نکته مهمی که باید مدنظر داشت این است که هر چند رقابت خارجی میتواند موتور محرکه و به نوعی توفیق اجباری برای رشدتان باشد اما رقابتهای شخصی و بین فردی خطرناک است. اینکه کارمندانتان برای پیشرفت تلاش کنند بسیار خوب است؛ اما تا وقتی که حاضر نباشند به هر روشی جایگاه بهتری را کسب کنند. همانطور که پروفسور برنارد راث در کتاب هنر دستیابی اشاره میکند که: «سعی کنید بیش از عملکرد، تلاش برای توفیق را تشویق کنید».