مشکلات پیش روی یک ساختار سازمانی هرمی شکل چیست؟
اولین مشکل در یک ساختار سازمانی هرمی شکل، نابرابری جبران خدمات بین بالای تا پایین سازمان است. برای مثال آیا ما واقعاً ارزش مدیرعامل ۳۲ برابر یک مدیر در لایههای پایین سازمانی است؟ یا در مورد مدیرعامل شرکت فورچون ۵۰۰، آیا این فرد میتواند ۱۰۰۰ برابر باارزشتر از یک کارگر تولیدی باشد؟ احتمالاً نه ، اغلب اوقات افرادی که در سطوح پایین سازمانی هستند سختترین کارها را انجام میدهند.
مشکل دوم موانعی است که در تحرک رو به بالا ایجاد میشود. در هر سطح سازمانی ، فقط یکپنجم افراد شانس رشد به سطح بالاتر را دارند. برای مثال در مورد قبلی احتمالاً هر ۱۲۵ کارمند از نظر عملکردی خوب هستند اما تنها ۲۵ نفر از انها میتوانند به سطح بالاتری در سازمان صعود کنند. اگر میخواهید متوجه عمق فاجعه شوید اینطور در نظر بگیرید که شانس یک کارمند معمولی برای مدیرعامل شدن ۳۲ در ۱۰۰۰۰۰ است! با عرض پوزش این یعنی هیچ شانسی برای نیروی مستعد پایینترین سطح سازمان وجود ندارد.
مشکل سوم ، تأثیر چنین ساختار سازمانی بر ارکان اقتصادی کشور است. ایالاتمتحده را در نظر بگیرید. ثروت بین ۱ درصد مردم متمرکز شده است و این در حالی است ۹۹ درصد افراد در طبقه متوسط به سختی روزگار میگذرانند. رونق این کشور توسط طبقه متوسط ساخته شده است اما تنها یک درصد از جامعه میتوانند آنطور که انتظار دارند زندگی کنند. به قول معروف شما برای پول درآوردن باید پول داشته باشید و این عادلانه نیست!