نکته مهم است که صنایع متفاوت نتایج گوناگونی در این موضوع دارند. درست است که بسیاری از شرکتها سرمایهگذاری خود را در تحقیق و توسعه و مسئولیت اجتماعی و روابط با ذینفعان کاهش ندادند اما شواهد نشان میدهد بسیاری دیگر از شرکتها این کار را میکنند به خصوص اگر در صنایعی باشند که به تحقیق و توسعه و نوآوری مقاوم است و الزام چندانی به روابط با سهامداران و مسئولیت اجتماعی نمیبینند. این نتیجه معقول است، زیرا در این صنایع، رقابت شرکتها بهاحتمالزیاد کمتر وابسته به توانایی نوآورانه و روابط ذینفعان است. مهم این است که ویژگیهای صنعت را درک کنید و بدانید شرکتهای یک صنعت بهطورمعمول چه جنس پاسخی به شرایط رکود میدهند.
در نهایت، بررسی شد که آیا شرکتهایی که سرمایهگذاریهای خود را در تحقیق و توسعه و مسئولیت اجتماعی شرکت ادامه میدهند در سالهای پس از بحران اقتصادی بهتر عمل میکنند؟ حقیقت این است که واقعاً این اتفاق میافتد. این شرکتها عملکرد بالاتری را در بازده دارایی (ROA) نشان میدهند. در مقابل شرکتهایی که نیروی کار خود را حفظ کردند و به فکر کاهش سرمایهگذاری خود بودند، پس از بحران کارایی بالایی نداشتند. همچنین شرکتهایی که رویکرد دوجانبه پسانداز و سرمایهگذاری را در پیش گرفتند، یعنی از یکسو به فکر تحقیق و توسعه و مسئولیت اجتماعی خود بودند و از سوی دیگر هزینه نیروی کار و سرمایه را کاهش دادند، عملکردی حتی فراتر از قبل از بحران را نشان دادند.
یافتههای این تحقیق نشان میدهد که شرکتها تصمیم میگیرند که سرمایهگذاری خود را در تحقیق و توسعه و مسئولیت اجتماعی حفظ کنند، زیرا این منابع ممکن است برای چالشهای کلیدی که در جریان بحران ایجاد میشود، راهحلهای خوبی فراهم کند. اول، با حفظ سرمایهگذاریهای خود در تحقیق و توسعه در حین رکود، شرکتها ممکن است راههای نوآورانهای برای کارآمدتر شدن پیدا کنند و بدانند بهتر است چه کاری را کمتر یا بیشتر انجام دهند، به این ترتیب توانایی خود را برای مانور در شرایط بحران افزایش میدهند. دوم اینکه ارتباط و همکاری با ذینفعان شرکت، عوامل مهمی در فرایندهای شرکت به حساب میآید. در این راستا، شرکتهایی که سرمایهگذاری خود را بر روابط ذینفعان ادامه میدهند، احتمالاً بهتر است که شرایط در حال تغییر در شرایط بحران اقتصادی را شناسایی کرده، نگرانیها و فرصتها را پیشبینی کنند و با نیازها، خواستهها و انتظارات تأمینکنندگان، مصرفکنندگان و سایر سهامداران سازگار شوند. سوم اینکه، مسئولیت اجتماعی میتواند به شرکتها کمک کند تا خود را از رقبایشان متمایز کند، شرکت را برای بهبود وضعیت شرایط نامطلوب توانمند سازد، ارتباط با جوامع محلی را تقویت کند، بهرهوری کارکنان را بهبود بخشد، وفاداری مصرفکنندگان را افزایش دهد، دسترسی به قراردادهای خرید دولتی و محدودیتهای سرمایه را بهبود دهد. این مکانیسمها در طول بحران اقتصادی به طور خاص اهمیت دارد، زیرا آنها میتوانند انعطافپذیری شرکتها را بهبود بخشیده و در نتیجه به شرکتها برای حفظ یا حتی افزایش رقابت کمک کنند.
در مجموع، یافتههای مطالعه منتشره در نشریه کسبوکار هاروارد نشان میدهد که شرکتهایی که به طور همزمان با کاهش نیروی کار و هزینه سرمایهگذاری “خود را از بحران نجات میدهند” و با سرمایهگذاری بیشتر در تحقیق و توسعه و مسئولیت اجتماعی “در بحران سرمایهگذاری میکنند” بیشتر با چالشهای جدید و منحصربهفرد ناشی از یک بحران اقتصادی منطبق خواهند شد. این یافتهها میتواند برای شرکتها و سازمانهای ایرانی نیز درسآموختههای مهمی در خصوص مدیریت در دوران رکود داشته باشد. استفاده از تجارب بینالمللی به مدیران ایرانی کمک میکند تا کیفیت تصمیمگیریهای خود درباره نحوه مواجهه با بحرانهای اقتصادی در فضای کسبوکار کشور را بهبود دهند و با موفقیت بیشتری کسبوکار خود را هدایت کنند. همه ما میدانیم که سال سختی را در پیش داریم، بنابراین، رهبری اثربخش کسبوکار در چنین شرایطی بیشازپیش اهمیت مییابد.
منبع: HBR
مترجم: مارال مختارزاده