شما به یک طرح مالی بلندمدت نیاز دارید:
این موضوع ممکن است بسیاری از کارآفرینان جوان را شگفتزده کند، اما واقعیت این است که شما به یک برنامه مالی بلندمدت نیازی ندارید و دلیلش هم این است که در حقیقت چنین چیزی وجود ندارد.
صاحبان استارتاپها و کسبوکارهای نوپایی که بیش از حد بر طراحی کوچکترین جزئیات مالی تمرکز دارند، در معرض خطر از دست دادن بینش واقعی از کسبوکار و نیازمندیهای حیاتی آن هستند. وقتی افراد شروع به دنبال کردن این رویای بلندپروازانه میکنند، دو چیز ممکن است رخ دهد: آنها به طور بیوقفه شروع فعالیت استارتاپ را به تعویق میاندازند یا با مسائل پیش بینینشدهای تهدید میشوند.
برنامه مالی باید از انعطاف پذیری برخوردار باشد زیرا همواره پرداختهایی وجود دارند که قابل پیشبینی نیستند. با این حال، لازم است که توجه کافی به میزان نقدینگی کسبوکار داشته باشید. چیزی که بیشتر از همه اهمیت دارد این است که سرمایه مورد نیاز هر ماه برای حفظ کسبوکارتان را محاسبه کنید. اگر شما بتوانید این هزینهها را بپردازید و همچنان بودجهای منطقی داشته باشید، استارتاپتان برای سال اول نیاز به حمایت مالی نخواهد داشت.
بنابراین، راههای بسیاری برای خلق ایده استارتاپیتان وجود دارد. شما می توانید دو نوع تکنولوژی را شناسایی کرده و برای ایجاد محصولی اثربخش، آنها را با هم ترکیب کنید. یا اینکه میتوانید از یک ایده کسبوکاری که در گذشته شکست خورده است استفاده کنید و با توجه به عصر تکنولوژی کنونی، این ایده را اجرایی کنید. پایه عکاسی مدتها پیش اختراع شد، اما در گذشته اصلا قابل درک نبود. با این حال امروزه این وسیله از موفقیت غیر قابل تصوری برخوردار است.
قرار است سرمایهگذاران و مشتریان به سراغ شما بیایند:
هنگامی که کارآفرینان ایده کسبوکار درستی را برمیگزینند و برنامه مالی درستی را در پیش میگیرند، از سرمایهگذاران و مشتریان انتظار دارند که خودشان داوطلبانه به سراغشان بیایند. با این حال، بدون توجه به اینکه یک استارتاپ چقدر خوب است، شانس بسیار کمی وجود دارد که این اتفاق بیافتد.
اول از همه اینکه جامعه هدف عمومی احتمالا از وجود استارتاپی همچون شما آگاه نیستند. این جایی است که یک حرکت بازاریابی قوی باید برنامهریزی شود و از این طریق آگاهی ایجاد کند. مورد دوم این است که همه ی استارتاپهای جدید یک اشکال رایج دارند و آن هم جدید بودن آنهاست.
واقعیت این است که مردم نمیخواهند در محصولی سرمایهگذاری کنند که وعده و وعید زیادی میدهد اما نتایج خوبی در بر نخواهد داشت. اگر شما کلاهبردار باشید چه؟ اگر چیزی را ارائه دهید که کاملا با سلیقه مخاطب در تضاد باشد چه اتفاقی میافتد؟ دقیقا به همین دلیل است که استارتاپها نیاز دارند تا از طریق روشهایی همچون بررسی، بازخورد، گواهی مشتریان قبلی، دانش و نتایج آزمایشها در جهت افزایش اعتبار خود نزد مشتریان و ذی نفعان تلاش کنند.
همین امر برای سرمایهگذاران نیز صادق است. بدون تماس مستقیم، آنها از کسبوکار شما آگاه نمیشوند. علاوه بر این، سرمایهگذاران برای کسبوکاری که فقط وعده و وعید میدهد ریسک نمیکنند. به فرض که محصول یا خدمت خوبی ارائه میدهید، اما اوضاع مدیریت و برنامه مالی شما چگونه است؟ پیش بینیهای شما برای سال بعد چیست؟ استراتژیهایتان برای افزایش درآمد سالانه چیست؟
برای ساختن یک پرونده قوی برای استارتاپتان، باید سخت کار کنید. سرمایهگذاران میخواهند تعداد بلندپروازیهای کسبوکار، چشمانداز و مدیریت آهنین و امیدوارانه شما را ببینند. برای دریافت کمک مالی، شما باید پیشنهادی را ارائه کنید که سرمایهگذاران را به وجد بیاورد.
بهتر است محصول خود را به منظور افزایش آگاهی، رایگان عرضه کنید:
همه محصولات رایگان را دوست دارند. بنابراین، آنها به طور طبیعی از مزایای این پیشنهاد سخاوتمندانه استقبال میکنند و حتی از دوستان و اعضای خانواده خود میخواهند که آنها هم از این فرصت استفاده کنند. بنابراین، فقط در عرض چند ساعت، شما بیشترین تعداد سفارشات را حتی فراتر از انتظارتان دریافت خواهید کرد. در واقع، به نظر میرسد شما رمز موفقیت را کشف کردهاید و حال همه شما را میشناسند.
با این حال، همه چیز به این سادگی نیست. بیایید نگاهی به عواقب چنین حرکتی بیندازیم. حتی اگر محصول با کیفیت باشد و ارزش قیمت بالایش را داشته باشد، یک برچسب طولانیمدت رایگان بودن روی آن خواهد خورد و اینگونه طبیعی به نظر میرسد که مشتری فکر کند اگر میشود این محصول را رایگان به دست آورد، چرا باید بابت آن بهایی بپردازم؟
همین تله با تخفیف نیز میتواند ایجاد شود. هنگامی که کمپین قدرتمندی را که ۲۰٪ تخفیف باور نکردنی عرضه میکند برنامه ریزی میکنید، مشتریان شما این رویداد را به یاد خواهند آورد. از آن لحظه، آنها انتظارات بسیار بیشتری نسبت به کسب و کار شما خواهند داشت.
همه این عوامل سبب ایجاد اثر گلوله برفی می شود. مشتریان در هر کمپین بازاریابی انتظار بیشتری از شما خواهند داشت. کوپن ۲۰٪ شما به ۲۵، ۲۷، ۳۰ و … تبدیل خواهد شد. اگر چه موفقیت اولین کمپین قابل توجه بود، عوارض جانبی آن در طولانی مدت استارتاپ شما را تهدید خواهد کرد. بنابراین، برای جلوگیری از این تله، به شدت توصیه میشود که انگیزه هایی غیر پولی ارائه دهید. راهحلهایی برای صرفه جویی در وقت و هزینه مشتریان ارائه دهید و بر این اساس، مشتریان خدمات کیفی شما را جبران خواهند کرد.
خانواده و دوستانتان میتوانند بهترین همکاران و کارمندان هم باشند:
دوستان و خانوادهتان تنها افرادی هستند که به آنها اعتماد دارید. شما در حین ایجاد یک مشکل شخصی، به توصیههای آنها گوش میدهید. به علاوه آنها در شرایط خوب و بد کنارتان باقی خواهند ماند. بنابراین، اگر مشکلی هنگام مداخله آنها در استارتاپتان دارید، کجای کار اشتباه است؟
نکته این است که استارتاپ نیاز به تصمیمات دشوار دارد. شما باید کمپینهای بازاریابی را به طور مداوم، با سرمایهگذاران، رویدادهای میزبان، توسعه و بهبود محصول و بسیاری از وظایف حیاتی دیگر هماهنگ سازید و همین مقوله فشار زیادی را به شما وارد خواهد کرد. در این لحظات، شما به کسی که مراقبتان باشد نیاز ندارید. شما به همکارانی نیاز دارید که هرچند که با باورهای شما مخالف هستند اما چون در طول زمان مهارتهای مدیریتی بالایی را کسب کردهاند میتوانند ایدههایتان را با استدلالهایی قوی تقویت کنند.
مادر، پدر، برادر یا خواهر، هنگام حضور در استارتاپ بسیار عاطفی رفتار خواهند کرد و شما را ترغیب میکنند تا هدف خود را حفظ کنید. قضاوت آنها بر نظراتی مبتنی است که می تواند هر تصمیم را به یک راه حل ضعیف تبدیل کند.
کتابها و دورههای آموزشی پیشنهادی